مقدمه:

​طبق فرمایش پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله) در خطبه غدیر موضوع ولایت حضرت علی علیه السلام باید تا هنگام رستاخیز نسل به نسل و سینه به سینه منتقل شود. در راستای انجام این وظیفه شرعی به بررسی وقایع غصب خلافت و امامت پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله) از زبان امیرالمؤمنین علی علیه السلام که در خطبه "شقشقیه " نهج البلاغه به آن اشاره شده می پردازیم. سپس بحث های روایی و تاریخی را در این مورد عنوان مینماییم. نکته قابل توجه،تعابیر امام علی علیه السلام راجع به غاصبین خلافت و احادیث متواتر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله (به روایت عامه و شیعه) در برتری امام علی علیه السلام نسبت به بقیه اصحاب در علم، قضاوت و حکومت است. به امید آنکه با مطالعه و تأمل در این خطبه،نکات مفیدی به دست آورده و توانسته باشیم، گامی در راه روشنگری افکار مسلمانان برداریم.

 

 من کنت مولا فهذا علی مولا 

هرکسی که تا الان من مولایش بودم از این پس علی مولای اوست

 

ماجرای غصب خلافت و امامت از زبان امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام:

​امام علی علیه السلام پس از سالها صبر و سکوت (در ماجرای غصب خلافت) موقعیت را برای آشکارسازی برخی حقایق در مورد انحرافی که در اسلام به واسطه حضور غاصبین در مسند خلافت ایجاد شده بود، مناسب دیدند و در خطبه شقشقیه به شیوایی و به ترتیب به ماجرای خلافت پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پرداخته و مصیبت هایی که جامعه اسلامی به واسطه غصب خلافت و انحراف از ولایت و امامت راستین به آن دچار شد را تشریح می فرمایند. مصیبت هایی که به تعبیر امام علیه السلام باعث پیری هر خردسالی می شود. در سر آغاز بحث،به ماجرای خلافت ابابکر می پردازیم.

 

 

الف:ماجرای خلافت خلیفه اول در خطبه شقشقیه:

​"آگاه باشد،به خدا سوگند که فلان (خلیفه اول) خلافت را چون جامه ای برتن کرد و نیک می دانست که پایگاه من نسبت به آن چونان محور است به آسیاب. سیل ها از من فرو می ریزد و پرنده را یارای پرواز به قله رفیع من نیست. پس میان خود و خلافت پرده ای آویختم و از آن چشم پوشیدم و به دیگر سو گشتم و رخ برتافتم. در اندیشه شدم که با دست شکسته بتازم یا بر آن فضای ظلمانی شکیبایی ورزم، فضایی که بزرگسالان در آن سالخورده شوند و خردسالان به پیری رسند و مؤمن همچنان رنج کشد تا به لقای پروردگارش نائل آید. دیدم،که شکیبایی در آن حالت خردمندانه تر است و من طریق شکیبایی گزیدم،در حالیکه،همانند کسی بودم که خاشاک به چشمش رفته و استخوان در گلویش مانده باشد می دیدم،که میراث من به غارت می رود. تا آن نخستین (خلیفه اول) به سرای دیگر شتافت و مسند خلافت را به دیگری واگذاشت." 

 

سؤالی که به ذهن می آید این است که آیا مردم خبر از دریای عمیق علم حضرت نداشتند که ایشان مجبور به ذکر حقایق در مورد خود بشوند؟؟! وقتی به اسناد مورد تأیید سنی و شیعه مراجعه می کنیم میبینیم که احادیث بسیار معتبری از زبان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل گردیده است که علی علیه السلام عالم ترین مردم و در امر قضاوت و حکومت لایق ترین آنان است. اما چه می شود که پس از پیامبر تمام این سخنان فراموش می شود؟! سؤالی است که تاریخ از مسلمانان صدر اسلام دارد.

 

 

ادامه مطلب ویژه نامه ی عید غدیر


مسجد علیه ,خلافت ,السلام ,پیامبر ,الله ,ماجرای ,علیه السلام ,الله علیه ,پیامبر اکرم ,ماجرای خلافت ,خطبه شقشقیه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آشپزی کاشکی بد نشود آخر این قصه بد ... اجناس فوق العاده شب دهم رایگان طرح فن کویل - قیمت فن کویل اینجا همه چی هست