داستان عید غدیر و ماجرای اعلام ولایت و جانشینی حضرت علی (ع) پس از پیامبر (ص) در مکانی به نام غدیر خم در هنگام بازگشت پیامبر از حجه‌الوداع.

عید غدیر از بزرگترین اعیاد مسلمانان است که در روایات بسیاری بر ارزش و گرامیداشت این روز تاکید شده است. عید غدیر خم روز اعلام ولایت امیرالمونین و جانشینی ایشان بعد از پیامبر به عنوان امام و ولی مومنان می‌باشد. روزی که خداوند بیان می‌دارد دین را کامل و نعمت را بر بندگان تمام کرده است. در ادامه می‌توانید داستان عید غدیر خم را بخوانید.

 

 

ماجرا و داستان عید غدیر خم

حضرت محمد مصطفی (ص) در آخرین سال‌های عمر گرانبهای خود، در سال دهم هجرى، عازم سفر حج‏ شدند. در حالی که جمعیت زیادی که از ده هزار تا صد هزار تخمین زده شده‌اند ایشان را همراهی می‌کردند. در آن ماه امام علی(ع) برای تبلیغ اسلام در یمن بود و هنگامی که از تصمیم پیامبر (ص) برای سفر حج آگاه شد، همراه عده‌ای به سمت مکه حرکت نمود و پیش از آغاز مناسک، به رسول‌ خدا (ص) پیوست. اعمال حج پایان یافت و پیامبر (ص) همراه مسلمانان مکه را ترک و به طرف مدینه حرکت کرد. هنگام بازگشت از حجة الوداع در ۱۸ ذی‌الحجه در راه بازگشت از مکه و در وادى غدیر خم (محل جدا شدن راههاى مدینه، مصر و عراق) جبرئیل وحى آورد که « اى رسول خدا، آن چیزى که از سوى خدا (درباره على) به تو نازل شده به مردم ابلاغ کن، و اگر چنین نکنى رسالت‏ خداى را ابلاغ نکرده‏‌اى‏».

 

 

داستان عید غدیر ، عکس ماجرای غدیر خم

 

 

پس از نزول این آیه، پیامبر (ص) دستور توقف کاروان را صادر نمود و گفت آنانی که پیشاپیش حرکت می‌کنند، به محل غدیر بازگردند و کسانی که عقب مانده‌اند، به کاروان در غدیر خم، ملحق شوند. حضرت در آن وادى فرود آمدند و تمامى مردم را در آن گرماى سوزان برگرد خویش جمع نمودند و پس از اقامه نماز ظهر به ایراد خطبه‌اى طولانى پرداختند. پیامبر در حالی که دست علی (ع) را بلند نمود تا مردم او را ببینند، فرمود:

 

«ای مردم، آیا من از خود شما، به ولایت شما سزاوار‌تر نیستم؟» مردم پاسخ دادند: آری،‌ای رسول خدا. حضرت فرمود: «خداوند ولی من است و من ولی مؤمنین‌ام و من به خود شما، به ولایت شما سزاوارترم. پس هر کس که من مولای اویم، علی مولای اوست.» رسول خدا (ص) سه بار این جمله را تکرار کرد و فرمود: «خداوندا، دوست بدار و سرپرستی کن هر کسی را که علی را دوست دارد و او را مولای خود بداند و دشمن بدار هر کسی را که او را دشمن می‌دارد و یاری نما هر کسی را که او را یاری می‌نماید و به حال خود رها کن هر کس را که او را وا می‌گذارد.» سپس خطاب به مردم فرمود: «حاضران این پیام را به غایبان برسانند.»

 

 

مطالعه ی ادامه مطلب 


مسجد

مقدمه:

​طبق فرمایش پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله) در خطبه غدیر موضوع ولایت حضرت علی علیه السلام باید تا هنگام رستاخیز نسل به نسل و سینه به سینه منتقل شود. در راستای انجام این وظیفه شرعی به بررسی وقایع غصب خلافت و امامت پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله) از زبان امیرالمؤمنین علی علیه السلام که در خطبه "شقشقیه " نهج البلاغه به آن اشاره شده می پردازیم. سپس بحث های روایی و تاریخی را در این مورد عنوان مینماییم. نکته قابل توجه،تعابیر امام علی علیه السلام راجع به غاصبین خلافت و احادیث متواتر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله (به روایت عامه و شیعه) در برتری امام علی علیه السلام نسبت به بقیه اصحاب در علم، قضاوت و حکومت است. به امید آنکه با مطالعه و تأمل در این خطبه،نکات مفیدی به دست آورده و توانسته باشیم، گامی در راه روشنگری افکار مسلمانان برداریم.

 

 من کنت مولا فهذا علی مولا 

هرکسی که تا الان من مولایش بودم از این پس علی مولای اوست

 

ماجرای غصب خلافت و امامت از زبان امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام:

​امام علی علیه السلام پس از سالها صبر و سکوت (در ماجرای غصب خلافت) موقعیت را برای آشکارسازی برخی حقایق در مورد انحرافی که در اسلام به واسطه حضور غاصبین در مسند خلافت ایجاد شده بود، مناسب دیدند و در خطبه شقشقیه به شیوایی و به ترتیب به ماجرای خلافت پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پرداخته و مصیبت هایی که جامعه اسلامی به واسطه غصب خلافت و انحراف از ولایت و امامت راستین به آن دچار شد را تشریح می فرمایند. مصیبت هایی که به تعبیر امام علیه السلام باعث پیری هر خردسالی می شود. در سر آغاز بحث،به ماجرای خلافت ابابکر می پردازیم.

 

 

الف:ماجرای خلافت خلیفه اول در خطبه شقشقیه:

​"آگاه باشد،به خدا سوگند که فلان (خلیفه اول) خلافت را چون جامه ای برتن کرد و نیک می دانست که پایگاه من نسبت به آن چونان محور است به آسیاب. سیل ها از من فرو می ریزد و پرنده را یارای پرواز به قله رفیع من نیست. پس میان خود و خلافت پرده ای آویختم و از آن چشم پوشیدم و به دیگر سو گشتم و رخ برتافتم. در اندیشه شدم که با دست شکسته بتازم یا بر آن فضای ظلمانی شکیبایی ورزم، فضایی که بزرگسالان در آن سالخورده شوند و خردسالان به پیری رسند و مؤمن همچنان رنج کشد تا به لقای پروردگارش نائل آید. دیدم،که شکیبایی در آن حالت خردمندانه تر است و من طریق شکیبایی گزیدم،در حالیکه،همانند کسی بودم که خاشاک به چشمش رفته و استخوان در گلویش مانده باشد می دیدم،که میراث من به غارت می رود. تا آن نخستین (خلیفه اول) به سرای دیگر شتافت و مسند خلافت را به دیگری واگذاشت." 

 

سؤالی که به ذهن می آید این است که آیا مردم خبر از دریای عمیق علم حضرت نداشتند که ایشان مجبور به ذکر حقایق در مورد خود بشوند؟؟! وقتی به اسناد مورد تأیید سنی و شیعه مراجعه می کنیم میبینیم که احادیث بسیار معتبری از زبان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل گردیده است که علی علیه السلام عالم ترین مردم و در امر قضاوت و حکومت لایق ترین آنان است. اما چه می شود که پس از پیامبر تمام این سخنان فراموش می شود؟! سؤالی است که تاریخ از مسلمانان صدر اسلام دارد.

 

 

ادامه مطلب ویژه نامه ی عید غدیر


مسجد

ماه محرم نخستین ماه از ماه های دوازده گانه قمری و یکی از ماه های حرام است که در دوران جاهلیت و نیز در اسلام, جنگ در آن تحریم شده بود شب و روز اول محرم به عنوان اول سال قمری دارای نماز و آداب خاصی است که در کتاب شریف مفاتیح الجنان بیان شده است محرم, ماه حزن و اندوه و عزاداری شیعیان در شهادت حضرت امام حسین علیه السلام است

امام رضا علیه السلام فرمود: ماه محرم ماهی بود که مردم جاهلیت جنگ و کشتار را در آن ماه حرام می دانستند. و این است جفایی که در حق ما شد: در این ماه خون خاندان ما را حلال دانستند، هتک حرمت ما کردند، ن و فرزندان ما را اسیر نمودند، در خیمه های ما آتش افروختند، اموال ما را غارت کردند و حرمت رسول الله را زیر پا گذاشتند.

مصیبت روز شهادت امام حسین علیه السلام) عاشورا( دیده های ما را مجروح و اشک ما را جاری ساخته، عزیزان ما را خوار گردانده و زمین کربلا کرب و اندوه و بلا را برای ما تا روز قیامت به ارث گذاشته است. پس گریه کنندگان باید بر کسی چون حسین بگریند که گریه بر او به یقین گناهان بزرگ را فرو می ریزد.

امام رضا علیه السلام فرمود: ماه محرم ماهی بود که مردم جاهلیت جنگ و کشتار را در آن ماه حرام می دانستند. و این است جفایی که در حق ما شد: در این ماه خون خاندان ما را حلال دانستند، هتک حرمت ما کردند، ن و فرزندان ما را اسیر نمودند، در خیمه های ما آتش افروختند، اموال ما را غارت کردند و حرمت رسول الله را زیر پا گذاشتند.

مصیبت روز شهادت امام حسین علیه السلام ( عاشورا ) دیده های ما را مجروح و اشک ما را جاری ساخته، عزیزان ما را خوار گردانده و زمین کربلا کرب و اندوه و بلا را برای ما تا روز قیامت به ارث گذاشته است. پس گریه کنندگان باید بر کسی چون حسین بگریند که گریه بر او به یقین گناهان بزرگ را فرو می ریزد.

تاسیس تاریخ برای مسلمانان در زمان خلافت خلیفه دوم مسلمین و با م علی (ع) در سال شانزدهم هجری صورت گرفته است. مبدا تاریخ را هجرت پیامبر و ماه نخست آن را محرم، سالی که هجرت روی داده بود گرفتند (1) علت نامگذاری این ماه آن بود که در ایام جاهلیت، جنگ در این ماه را حرام می دانستند.

ـ در دوم ماه محرم الحرام سال 61 هجری کاروان حضرت امام حسین (ع) وارد کربلا شد و سپاهیان دشمن که هر روز بر تعدادشان افزوده می شد در روزهای تاسوعا و عاشورا که روز نهم و دهم محرم می باشد او و یارانش را به شهادت رساندند. پیشوای هشتم شیعیان امام رضا (ع) در خصوص این ماه فرمود: در جاهلیت، حرمت این ماه نگاه داشته می شد و در آن نمی جنگیدند ولی در این ماه، خونهای ما را ریختند و حرمت ما را شکستند و فرزندان و ن ما را اسیر کردند و خیمه ها را آتش زدند و غارت کردند و حرمت پیامبر را دربارهٔ ذریه اش رعایت نکردند. آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی در «مراقبات» نوشته است:«کودکانم را می دیدم که در دههٔ نخست ماه محرم غذا نمی خوردند و به نان خالی اکتفا می کردند کسی هم به آنان نگفته بود ماه محرم شروع شده است گمان می کنم عشقی درونی آنان را برمی انگیخت.» (2) به همین دلیل ماه محرم با حادثه عاشورا عجین شده است و فرا رسیدن آن دلها را پر از غم می سازد و پیروان و شیفتگان امام حسین (ع) از اول محرم، محافل و مجالسی را سیاهپوش کرده، به یاد آن امام شهید به عزاداری می پردازند.

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید


مسجد

 آداب و رسوم عزاداری محرم از جمله پدیده­های فرهنگی است که با حفظ عناصر اصلی، به زیور خلاقیت­های اجتماعی و فرهنگی و اقلیمی جوامع و مناطق مختلف آراسته شده و اگر چه دارای مضامین  واحدی می باشد اما به تبع اختلافات اقلیمی و حوزه­های فرهنگی، با نمودهای مختلفی، پا به عرصه ظهور گذاشته و بر جذابیت هر چه بیشتر خود ، دامنه می زند.

 

nakhl bardari yazd

 

 

میراث عاشورا: مراسم نخل برداری در یزد

سيداحمد وكيليان به عنوان مردم شناس و پژوهشگر ادبيات شفاهى و فرهنگ عامه ، در کتاب "محرم و فرهنگ مردم" درباره تاثیرات شرایط اقلیمی ایران در مراسم و آداب و رسوم ایام محرم می نویسد:" مردم دارای آداب و سنت­های متفاوتی هستند و از سوی دیگر، اکولوژی و وضعیت آب و هوایی نیز در چگونگی اجرای این مراسم تاثیر می گذارد. همچنین تفاوت وضعیت اقلیمی در شمال، جنوب و قسمت­های مختلف کشور نیز به همین دلیل است. مثلا در مناطق مرکزی، کویری و حاشیه کویری عنصر نخل وجود دارد و یا در مناطق جنوبی "شیدانه" دیده می­شود که این تفاوتها نشان دهنده تاثیر فرهنگ و خرده­فرهنگها در مراسم عزاداری امام حسین (ع) است.

از جمله مراسم عزاداری که با وسعت زیادی، در نقاط مختلف ایران و با تاثیر از شرایط فرهنگی و اقلیمی خاص آن مناطق، به اجرا درمی­آید، مراسم "نخل­برداری" و یا "نخل گردانی" است، که با "مفهوم تشییع پیکر مقدس سید الشهدا (ع) در روز عاشورا برپا می­شود." و به گفته محمد ابوالفضلی که در خصوص این آئین مطالعاتی داشته­اند:" به نظر می­رشد عمومیت این مراسم و شهرت نخل در سرتاسر ایران از سایر رسوم و 

نشانه­ها، بیشتر است و با توجه به مشاهدات و مطالعات، در اغلب نقاط ایران می­توان گفت که مردم اغلب نقاط ایران یا نخل دارند و یا آن را می­شناسند"

و حتی وسعت حضور و اجرای این آئین، مرزهای ایران را درنوردیده و به وسعت جهان و فرهنگ مسلمانان شیعه برگزار می گردد. به عنوان مثال "در کشورهایی همچون جزائر کارائیب و یا در هندوستان به شکل "تعزیره" نمود می یابد. این وسیله تا حدودی شبیه نخل کشور ماست که آن را به زیباترین شکل تزئین می کنند و در شهرها می گردانند و مرم به دنبال آن به عزاداری می پردازند و نهایتا، در ظهر عاشورا این "تعزیر"ها را به دریا و رودخانه می اندازند و اعتقاد دارند زمانی که آنها بر اثر برخورد با آب متلاشی می شوند، روح امام حسین (ع) به آسمان صعود می کند."

ولی در کشور خودمان" اصلی ترین مراکز برگزاری این رسم باشکوه و پررمز و راز، عمدتا در شهرها و آبادیهای اطراف کویر مرکز ایران به چشم می خورد. یعنی از جنوب خراسان گرفته تا سمنان، دامغان، خمین، نواحی قم، کاشان، ابیانه، خور و بیابانک، زواره، اردستان، نائین و .، و در بین این مناطق، بیشترین، گسترده­ترین و شاخص­ترین نخلها در استان یزد، متمرکز می باشد. به گونه­ای که می توان گفت، هیچ آبادی نیست که یک یا چند نخل امام حسین (ع) در آن یافت نشود. "

مراسم نخل برداری از ویژگیهای منحصر به فرد مراسم محرم و عزاداری در یزد محسوب می شود که با همکاری  و همیاری گوناگون اهالی در تمام مراحل مراسم، از کمک مالی و تهیه چوب و دیگر وسایل آن گرفته تا کمک در تزئین و عَلَم کردن آن و حمل آن در روز عاشورا و . برگزار می گردد. و جالب اینکه دربرخی موارد، زرتشتیان یزد نیز در ساختن نخلها، همیاری و همکاری دارند. آنها حضرت سیدالشهدا (ع) را همسر شهربانوی ایرانی دانسته و نسبت به وی احترام و ارادت خاصی قائل می باشند.

 

 

 

 

"در گذشته، مراسم اذین بندی و آماده کردن نخلها برای ایام عزاداری ماه محرم با یک فراخوان، بسیج همگانی اهل محل و یا آبادی صورت می گرفت. رسم سنتی بر این شکل بود که وقتی می خواستند نخلها را برای انجام مراسم محرم و عاشورای حسینی آماده کنند، چند روز پیش از فرارسیدن محرم، آئینهایی برای گردآوری کمکهای گوناگون از مردم انجام می­شد. و مردم نیز از یک تکه ریسمان گرفته تا پارچه­های الوان، چراغ­ها، آئینه­ها، خنجرها، دشنه­ها،پیاله زنگوله­ها، سپرها، و دیگر زیورآلات را برای آذین بندی هرچه باشکوه­تر نخل به میدانهای محل، تحویل می دادند."

همچنین، در یزد و حوالی آن، رسم بر این بوده و  است که درختانی را وقف می کنند تا در زمان کهنسالی آن، ساقه­هایش صرف مرمت نخل کنند.

در خصوص ارائه تعریفی جامع و مانع از نخل[1]، باید گفت به دلیل تشابه نخل، حجله، چلچراغ عزا، محفّه[2] و تابوت محدوده معنایی نخل نامشخص می باشد ولی با این وجود، تعاریف مختلفی در معرفی نخل آمده است که در اینجا به برخی از آن اشاره می کنیم:

مطمئنا، نخل ، در وهله نخست،  برای هر شنونده ای یادآور و تداعی کننده درخت خرما می باشد. "شاید مهم­ترین رواج این نام و رسم، این باشد که در روایات و اعتقادات مردم، پیکر مقدس امام حسین (ع)، بر روی شاخه­های درخت خرما قرار گرفته و به محل دفن حمل شده است"

هرچند صاحبنظران دیگری همچون دکتر اسلامی ندوشن نخل را بی شباهت به درخت نخل دانسته و  بر این عقیده می باشد که :" با آنکه نخل شباهتی بر درخت نخل خرما ندارد، آن را به نام این درخت می­نامند. شاید به علت آنکه اصلش از جنوب غربی و بین­النهرین است. نخل شباهت بسیاری به درخت سرو دارد و سرو در فرهنگ عامه یعنی جاودانگی و رشادت و زندگی اخروی و آزادگی که یادآور روحیات و خصایص امام حسین (ع) است. همچنین این مراسم بازتابی است از "نقل" حکایت کربلا"

از تعاریف دیگر اینکه:"نخل، تابوت و یا نخل ماتم آرایشی است که بر تابوت مردگان سازند و درخت خرما "   و "نخل در واقع حجله مانندی است که از چوب می سازند و با انواع شالهای ابریشمی و رنگارنگ و پارچه­های قیمتی و آئینه و چراغ و گل و سبزه و می آرایند" و در فرهنگ نظام نخل را اینگونه معرفی می نماید:"نخل، تابوت بزرگ و بلندی است که بر آن خنجر و شمشیر و پارچه های قیمتی و چندین آئینه بسته شده و در روز عاشورا به عنوان تابوت امام حسین (ع) حرکت داده می شود و چون شبیه به درخت خرما ساخته می شود"  

در کتاب محرم ندوشن، نخل بستن در ندوشن یزد،  اینگونه به تصویر کشیده شده که :"نخل، یک سازه چوبی است که قسمت جلو و عقب آن از قطعات کوچک چوب به شکل نخلی بزرگ و شبکه، شبکه ساخته شده و وسط آن با چوب اسکلت بندی شده است. برای پایه­های آن، چهار قطعه چوب به صورت عمودی در چهار طرف و برای بلند کردن آن چند قطعه چوب به صورت افقی تعبیه شده است. برای بستن آن، تعدادی از خدام حسینیه از صبح هشتم محرم دست به کار می شوند. آنها بر روی پارچه مشکی ودر جلو و عقب آن، خنجر، آیینه­های بزرگ و نیز یک سازه چوبی به شکل سرو در جلو و عقب نصب می کنند. که این کار تا ظهر روز نهم محرم (تاسوعا) ادامه می­یابد." و هر کدام از عناصر به کار برده شده در نخل را نمادی از یک حادثه و متعلق به شخص خاصی در حادثه کربلا دانسته و در توضیح آن می نویسد:

1- چوب نخل به عنوان جنازه سید الشهدا (ع)

2- سیاه پوش کردن، به عنوان پارچه سیاه روی جنازه

3- شمشیر و نیزه­ها به علامت تیر و نیزه­های وارد شده بر بدن امام حسین (ع)

4- سرو نخل، به عنوان قد و قامت علی اکبر (ع)

5- آینه به عنوان نور وجود مبارک امام حسین (ع)

6- علمهایی که بر نخل بسته می­شود به عنوان علمدار امام حسین (ع)

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب میراث عاشورا: مراسم نخل برداری در یزد کلیک کنید


مسجد

**حسین(ع) صدا می زند: بیا

خوب گوش کن!
صدای قدم ها؛
صدای سایش کفش ها بر سینه جاده ها؛
کسی می گوید بیا!
چند روز است که در راهی و باز هم خسته نمی شوی.
چون تو خوب این صدا را می شناسی.
صدای حسین را که بی وقفه می گوید بیا بیا بیا.


**سوغات سفر اربعین

اگرچه شعر برایت به سینه ام دارم
برای تا تورسیدن چقدر کم دارم

تو از وجود پُری. بی نهایتی. محضی
منی که آمده ام رنگی از عدم دارم

من از حوالی آن کوچه های بارانی است
که در هوای شما باد در سرم دارم

گدا شدم به در خانه تو آمده ام
چقدر خوب که ارباب با کرم دارم

نفس به سینه ام افتاده باز دلتنگم
چقدر حسرت یک لحظه بازدم دارم

«رواق منظر چشم من آشیانه توست»
عجیب نیست که ایمان به پا قدم دارم

دو دسته اشک گرفته است هیاتی در من
میان شور غزلخوانی ام دو دم دارم

امیر قافله عشق گفته است که من
درون سینه عشاق هم حرم دارم

 

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید 


مسجد

روز 20 صفر مصادف با اربعین حسینی زمانی است که حرم امام حسین (ع‌) یعنی کاروان‌ اسرا، از شام به مدینه مراجعت کردند. روز اربعین روزی است که جابر بن عبدالله بن‌ حرام انصاری‌، صحابی رسول خدا (ص‌)، از مدینه به کربلا رسید تا به زیارت‌ قبر امام حسین (ع‌) بشتابد و او نخستین کسی است از مردمان که قبر آن‌ حضرت را زیارت کرد.

 

 

 

تحقیق در مورد اربعین حسینی . انشا در مورد اربعین حسینی . اربعین حسینی چیست؟

اربعین حسینی در متون مذهبی

باید دید در کهن‌ترین متون مذهبی ما، از «اربعین‌« چگونه یاد شده است‌. به عبارت ‌دیگر دلیل برزگداشت اربعین چیست‌؟ مهمترین نکته درباره اربعین‌، روایت امام عسکری (ع‌) است‌. حضرت در روایتی که در منابع ‌مختلف از ایشان نقل شده فرموده‌اند: «نشانه‌های مؤمن پنج چیز است‌: خواندن 51 رکعت نماز (17 رکعت نماز واجب + 11 نماز شب + 23نوافل‌)، زیارت اربعین، انگشتری در دست راست، وجود آثار سجده ‌بر پیشانی و بلند خواندن بسم الله در نماز».

 

 

این حدیث تنها مدرک معتبری است که جدای از خود زیارت اربعین که در منابع دعایی آمده‌، به اربعین امام حسین (ع‌) و بزرگداشت آن روز تصریح کرده ‌است‌

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید


مسجد

روز نهم ماه محرم كه معروف به تاسوعا است، آخرين روزى بود كه امام حسين(ع) و يارانش شبانگاه آن را درك كرده بودند و اين روز به شب عاشورا پيوند خورد. بدين جهت در نزد مسلمانان و محبان اهل بيت(ع) از اهميت بالایى برخوردار است. مسلمانان تاريخ‌ساز ايران اسلامى همچون بسياری از مسلمانان سراسر گيتی، اين روز را منتسب به غيرت‌الله و ساقی دشت كربلا، حضرت ابوالفضل العباس (ع) می‌دانند، بسان روز عاشورا گرامى داشته و به سوگوارى مى‌پردازند.

تاسوعا بزرگداشت شهادت اسوه ايثار و ادب و دلاوری و وفا و حق‌گذاری عباس بن علی(ع) است و با گذشت بيش از هزار و سيصد سال، هنوز تاريخ، روشن از كرامت‌های اوست و نام او با وفا و ادب و مردانگی همراه است.

آن سردار فداكار با لبی تشنه و جگری سوخته، پا به فرات گذاشت، امّا جوانمردی و وفايش نگذاشت كه او آب بنوشد و امام و اهل ‏بيت(ع) و كودكان تشنه كام باشند. لب تشنه از فرات بيرون آمد تا آب را به كودكان برساند.

خود از آب ننوشيد و فرات را تشنه لب‌های خويش نهاد و برگشت و دستِ عطش فرات، ديگر هرگز به دامن وفای عباس نرسيد. اين ايثار را كجا می‏توان يافت و اين همه فداكاری مگر در واژه می‌گنجد و با كلام قابل بيان است؟

دستان ابواالفضل(ع) قلم شد و اين دست‌ها برای آزادگان جهان علم گشت و عباس آموزگار بی‌بديل فتوّت و مردانگی در تاريخ شد و چه به حق او را غيرت‌الله العظميم ناميده‌اند.

 

در اين روز مهم، چند رويداد سرنوشت‌ساز در سرزمين كربلا واقع شد كه به آن‌ها اشاره مى‌كنيم:

شمر بن ذى الجوشن كه در دشمنى به اهل بيت(ع) پيش قدم‌تر از ديگران بود و با حرارت ويژه‌اى در واقعه كربلا حضور به هم رسانيد، نامه شديد اللحن عبيدالله را در روز نهم ماه محرم به دست عمر بن سعد رسانيد و او را از منظور عبيدالله باخبر گردانيد.

پسر سعد كه نسبت به صلح با امام حسين(ع) خوشبين بود و در اين راه تلاش زيادى به عمل آورده بود، يك باره در برابر نامه عبيدالله قرار گرفت و راه گريزى براى خود نيافت. او على رغم ميلش يا با امام حسين عليه السلام بايد نبرد مى‌كرد و يا فرماندهى را از دست مى‌داد و براى هميشه از دست‌يابى به حكومت رى محروم می‌شد.

پذيرفتن هر يك از اين دو راه براى او دشوار بود، ولى حب رياست و هواى نفس، چنان بر وى غلبه يافته بود كه بدون در نظر گرفتن قيامت و موقعيت دينى و اجتماعى امام حسين(ع) و قرابت وى با پيامبر(ص)، راه نخست را انتخاب كرد و با اين نيت كه مى‌توان امام حسين(ع) را به شهادت رسانيد ولى پس از آن، توبه كرد و در پيشگاه جدش محمد مصطفى(ص) درخواست بخشش نمود؛ ولى اگر حكومت رى را از دست بدهد، هرگز به آن نخواهد رسيد، تصميم گرفت كه فرمان عبيدالله را اجرا كند و با امام حسين(ع) به نبرد بپردازد. به همين جهت سپاهيانش را آرايش داد و آنان را آماده حمله نمود.

شمر، كه فرمانده پيادگان قشون عمر بن سعد و از عناصر كليدى و پليد واقعه كربلا بود، در عصر روز تاسوعا، امان نامه اى از عمر بن سعد براى چهار فرزند رشيد و دلاور ام البنين عليهاالسلام يعنى عباس، عبدالله، جعفر و عثمان از برادران پدرى امام حسين (ع) آورد تا آنان را از سپاه خداجوى و حقيقت طلب امام حسين(ع) جدا سازد.

ام البنين، همسر حضرت على(ع) داراى چهار فرزند دلاور و فداكار بود كه همگى در ركاب برادر و امامشان حضرت اباعبدالله الحسين (ع) در كربلا حاضر بودند.

حضرت عباس(ع) كه بزرگ‌ترين آنان است، از شهرت به سزایى برخوردار بود. وى به خاطر جمال زيبا، قامت موزون، دلاورى، غيرت و شجاعت بى‌مانندش، به «قمر بنى هاشم» معروف شده بود.

ام البنين از قبيله بنى كلاب بود كه شمر بن ذى الجوشن نيز به همين تبار انتساب پيدا مى كرد. بدين جهت در عصر تاسوعا به نزديكى خيمه گاه امام حسين(ع) آمد و با صداى بلند فرياد زد: خواهرزادگانم كجايند؟

امام حسين(ع) كه منظور شمر را دانسته بود، به برادران خود فرمود: پاسخ شمر را بدهيد. اگر چه او فاسق است و ليكن با شما قرابت و خويشى دارد.

حضرت عباس عليه السلام به همراه سه برادر خود، در نزد شمر حاضر شدند و از او پرسيدند: حاجت تو چيست؟ شمر گفت : شما خواهرزادگان منيد. بدانيد تا ساعتى ديگر شعله هاى جنگ برافروخته مى گردد و از ياران حسين بن على عليه السلام زنده نمى ماند. من براى شما امان نامه اى از عمر بن سعد آوردم. شما از اين ساعت در امان هستيد، مشروط بر اين كه دست از يارى برادرتان حسين عليه السلام برداريد و سپاهيانش را ترك كنيد.

حضرت عباس عليه السلام كه كانون وفادارى و معدن غيرت بود، بر او بانگ زد: بريده باد دست‌هاى تو و لعنت خدا بر تو و امان نامه ات. اى دشمن خدا، ما را دستور مى‌دهى كه از ياران برادر و مولايمان حسين عليه السلام دست برداريم و سر در طاعت ملعونان و فرزندان ناپاك آنان درآوريم. آيا ما را امان مى دهى ولى براى فرزند رسول خدا صلى الله عليه و آله امانى نيست؟

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید 


مسجد

مقدمه

روزها همچنان از پی هم می‌گذرند و دوباره محرم با آن حال و هوای سحرانگیزش از راه می‌رسد. دوباره عطر خوش حسینی به مشام می‌رسد و نوای «یاحسین» گوش جان را نوازش می‌دهد. زمزمه‌ای كه همواره ورد زبان ملت ایران بوده و با نشأت گرفتن از زمزمه‌ها و نام حسین(ع) بود كه توانستند چنان حوادثی را بیافرینند به طوری كه با گذشت زمان هنوز فعل حسینی‌شان در اذهان حك شده باقی مانده است.

 

امام حسین ( ع ) به همراه 72 تن از یاران صدیقش حماسه‌ای خلق كرد كه حتی با یادآوری آن می‌توان به عظمت این نهضت حسینی پی برد و برای حركتها و مبارزات ظلم‌ستیزانه بعدی، در طول تاریخ پس از امام(ع) و یارانش الگویی گشت. در باره رویداد عاشورا بسیار گفته و نوشته‏اند. باز هم جاى گفتن و نوشتن باقى است، چرا كه این رویداد از چنان ابعاد بزرگ و گسترده‏اى برخوردار است كه هر چه بیش‏تر به تحلیل و بررسى آن پرداخته شود زوایاى نوتر و تازه‏ترى از آن آشكار خواهد شد. عاشورا نه یك حادثه كه یك فرهنگ است، فرهنگى برخاسته از متن اسلام ناب كه نقش حیاتى را در استحكام ریشه ها، رویش شاخه ها و رشد بار و برهاى آن ایفا كرده است. عاشورا هیچ گاه در محدوده زمان و جغرافیاى خاصى محصور نمانده است، بلكه همواره الهام بخش تشیع در راستاى حركت ها، جنبش ها و قیام هاى راستین شیعه ـ پل بسیارى از نهضتهاى دیگر ـ در برابر كانون هاى ظلم و كفر و نفاق بوده است. قیام عاشورا از سال 61 هجرى تا امروز همچون چشمه‏اى جوشان و خروشان از آب زلال و گواراى خود تشنگان معرفت و حقیقت را سیراب كرده، و الهام‏بخش بسیارى از نهضت‏هاى حقّ علیه باطل بوده است. انقلاب اسلامى، به رهبرى امام خمینى(ره) از عاشورا حسینی الهام گرفت. وصیت نامه ی ـ الهی امام خمینی(ره) نیز این مفاهیم را بیان می‌دارد كه هر كس خود را بیشتر برای ظلم محیا كنید ، ظالم بیشتر می‌شود و اگر در برابر ظالم ایستادگی كنید ظلم از بین می‌رود. ت شیعه همواره براى حراست از كیان فرهنگ عاشورا، نه فقط آن را در طول اعصار متمادى بازگو كرده است، بلكه حتى به بازسازى آن و پاسدارى از ارزش هاى ناشى از آن پرداخته است. بازسازى مضامین و مفاهیم بلند فرهنگ عاشورا در هر عصر و زمانى به فراخور حال آن زمان، تأثیر بسیار شگرف و سازنده اى در راه پیشبرد اهداف مقدسى همچون نشر معارف و فرهنگ اسلام ناب، بر جاى نهاده است. تاریخ شیعه گواه صادق و روشنى از این بازسازى‏ها است. این بار نیز آذرخشى دیگر از آسمان كربلا درخشید كه نور آن مشعل فروزان راه حق طلبان و حقیقت جویان، و ابهت و صلاى آن، در هم كوبنده الحاد و نفاق است. عاشورا رسالت بزرگى را بر دوش همه دینداران به ویژه آگاهان جامعه نهاده است. همگان پس از شناخت ابعاد آن موظف‏اند خود و جامعه خود را با آن مقایسه و از آن درس و عبرت بیاموزند، چرا كه زنده بودن تاریخ به ترسیم و تصویب آن و سنجش خودمان با آن است. از این روى، سخنی هر چند كوتاه پیرامون اساسى‏ترین بعد این حادثه بزرگ است كه در بخشی از آن تحت عنوان « عاشورا در محرم » كه بر گرفته از موضوعات مختلف پیرامون این حادثه تاریخی خواهد بود بیان می گردد .

 

تولد تاریخ

پنجاه سال از غروب آفتاب آسمانی وحی می‏گذشت و بیش از بیست سال بود كه زمین و زمان از تابش خورشید قسط و عدالت محروم شده بود، پنجاه سال پیش از این، پیامبر اسلام(ص) رحلت فرموده بود و در طول این نیم قرن تنها چهار سال و نه ماه آفتاب عدالت درخشیده بود، دیگر هرچه بود سیاهی بود و ستم، ظلم بود و ظلمت، و هرچه عقربه ‌تاریخ پیشتر می رفت سیطره‌ سیاهی و ستم بیشتر می‏شد و این سیطره چنان باسرعت پیش می‏رفت كه دیگر امید به نور نجاتی نبود، می‏رفت كه نام قرآن و اسم اسلام نیز به فراموشی سپرده شود و این، یعنی محو حقایق و نابودی انسانیت و به باد دادن تمام زحمات و خدمات پیامبران و اصلاحگران تاریخ؛ به عبارت دیگر تحریف و تدفین تاریخ، تاریخی كه رسولان حق، از آدم تا خاتم به آفرینش آن كمر همت بسته بودند و با تحمل سختیهای طاقت‏فرسا و با صداقت و صمیمیت فوق العاده خویش آن را ساخته بودند و چه میثم‏ها كه در حراست از آن به سر دار نرفته و چه ابوذرها كه به خاطرآن، شكنجه و تبعید نشده بودند و از همه مهمتر حضرت علی(ع) آن عین عدل و عرفان و انسان كامل در این راه مقدس شهید شده و با خون خویش و این ابرمرد، كسی جز امام حسین(ع) و این كار سترگ، جز با حماسه بی‏نظیر كربلا، نمی‏توانست باشد این كار با منبر و خطابه یا با نوشتن نامه و رساله تحقق نمی‏یافت، خون خـدا می‏بایست دین خدا را از نو زنده كند و با شهادت خویش حجاب از چهره‌ اهل تزویر بردارد . حضرت با آگاهی تمام به آخركار وبا شوق واشتیاقی وصف ناپذیر به دیدار دوست به راه افتاد ورفت كه كربلا راعرش عشق وعاشورا را قیامت قرآن وتولد تاریخ كند كه كرد وحیرت آبادی را بنام كربلا تا ابد زنده وبالنده دربلندای ابدیت پدید آورد كه هنوز هم كه هنوز است جهانخواران وزورمداران وریا كاران تا نام كربلا وعنوان عاشورا را می شنوند خوابشان آشفته می شود و كربلا بزرگترین و مهیب‏ترین كابوسی است كه خواب را بر چشم همه یزیدیان حرام كرده است .

 

حسین بن على ( ع )

امام سوم شیعیان،شهید كربلا و خون خدا،كه نهضت عاشورا بر محور فداكارى و جان فشانى آن حضرت شكل گرفت و تاریخ بشرى را سرشار از حماسه و ایثار كرد و درس آزادگى و عزت به انسان داد و با خون خویش كه در كربلا ریخت،درخت اسلام آبیارى شد و امت مسلمان بیدار گشت. سومین امام معصوم، در سوم (یا چهارم) شعبان سال چهارم هجرى در شهر مدینه دیده به جهان گشود. او دومین ثمره پیوند فرخنده حضرت على (ع) و حضرت فاطمه ( س ) دختر پیامبر اسلام (ص) بود. رسول خدا «ص» نام فرزند حضرت زهرا «ع» را «حسین» نهاد.وى مورد علاقه شدید پیامبر خدا «ص» بود و آن حضرت در باره او فرمود: «حسین منى و انا من حسین…»

 

حسین بن على (ع) مدت شش سال از دوران كودكى خود را در زمان جد بزرگوار خود سپرى كرد و پس از آن حضرت، مدت سى سال در كنار پدرش امیرمومنان حضرت علی (ع) زندگى كرد و در حوادث مهم دوران خلافت ایشان به صورت فعال شركت داشت . پس از شهادت امیر مومنان حضرت علی ( ع ) (در سال 40هجرى) امامت به حسن بن على «ع» رسید ، همچون سربازى مطیع رهبر و مولاى خویش و همراه برادر بود . پس از انعقاد پیمان صلح،با برادرش و بقیه اهل بیت «ع» به مدینه آمدند . مدت ده سال در صحنه ى و اجتماعى در كنار برادر بزرگ خود حسن بن على (ع) قرار داشت و پس از شهادت امام حسن(ع) (در سال 50هجرى) بار امامت به دوش سید الشهدا قرار گرفت در آن دوران ده ساله كه معاویه بر حكومت مسلط بود، امام حسین«ع»همواره یكى از معترضین سرسخت نسبت به تهاى معاویه و دستگیریها و قتلهاى او بود و نامه‏هاى متعددى در انتقاد از رویه معاویه در كشتن یاران وفادار به حضرت على «ع» بودند و پیرامون اعمال ناپسند دیگر او نوشت.

 

در عین حال،حسین بن على «ع» یكى از محورهاى وحدت شیعه و از چهره‏هاى برجسته و شاخصى بود كه مورد توجه قرار داشت و همواره سلطه اموى از نفوذ شخصیت او بیم داشت . با مرگ معاویه در سال 60 هجرى ، یزید به والى مدینه نوشت كه از امام حسین«ع»به نفع او بیعت بگیرد . اما سید الشهدا كه فساد یزید و بى‏لیاقتى او را مى‏دانست، از بیعت امتناع كرد و براى نجات اسلام از بلیه سلطه یزید كه به زوال و محو دین مى‏انجامید ، راه مبارزه را پیش گرفت.از مدینه به مكه هجرت كرد و در پى نامه نگاریهاى كوفیان و شیعیان عراق با آن حضرت و دعوت براى آمدن به كوفه،آن امام ابتدا مسلم بن عقیل را فرستاد و نامه‏هایى براى شیعیان كوفه و بصره نوشت و با دریافت پاسخ كوفیان در بیعتشان با مسلم بن عقیل،در روز هشتم ذیحجه سال 60 هجرى از مكه به سوى عراق،حركت كرد. پیمان‏شكنى كوفیان و شهادت مسلم بن‏عقیل، اوضاع عراق را نامطلوب ساخت و سیدالشهدا كه همراه خانواده، فرزندان و یاران به سوى كوفه مى‏رفت، پیش از رسیدن به كوفه در سرزمین «كربلا» در محاصره سپاه كوفه قرار گرفت . تسلیم نیروهاى یزیدى نشد و سرانجام در روز عاشورا در آن سرزمین،مظلومانه و تشنه كام، همراه اصحابش به شهادت رسید،از آن پس،كربلا كانون الهام و عاشورا سرچشمه قیام و آزادگى شد و كشته شدن وى،سبب زنده شدن اسلام و بیدار شدن وجدان‏هاى خفته گردید.

 

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید 


مسجد

اين روز، پر آوازه ترين روزهاى سال و خاطره آميزترين تاريخ بشرى است . دراين روز بزرگ ، پاى مردى ، فداكارى و سربلندى گروه اندكى از انسان هاى به خدا پيوسته و در برابر ده ها هزار مردان جنگى و جنايت پيشه به نمايش ‍ درآمد. اين روز، روز فداكارى امام حسين عليه السلام و ياران باوفاى وى مى باشد و تا ابد به آنان تعلق خواهد داشت . در اين روز، حوادث و رويدادهاى مهمى در سرزمين كربلا به وقوع پيوست كه براى هميشه در تاريخ انسان ها ثبت و درج خواهد ماند.در اين جا به طور گذرا به اهم رويدادهاى روز عاشورا مى پردازيم:

 

الف - قبل از شهادت امام حسين عليه‌السلام:

 

1 - تنظيم سپاه:

امام حسين عليه السلام پس از نماز صبح ، سپاه خويش را كه متشكل از 32 تن سواره و 40 تن پياده بودند، به سه دسته تقسيم كرد. دسته اول را در بخش ميمنه ، دسته دوم را در بخش ميسره و دسته اى را ميان آن دو قرار داد. فرماندهى بخش ميمنه را به ((زهير بن قين )) و فرماندهى بخش ميسره را به ((حبيب بن مظاهر)) واگذار كرد و خود در وسط دو سپاه مستقر شد و بيرق سپاه را به برادرش عباس بن على عليه السلام معروف به قمر بنى هاشم سپرد و خيمه ها را در پشت سر قرار داد. عمر بن سعد نيز سپاهيان جنايت پيشه خود را به چند گروه تقسيم كرد. وى ، فرماندهى بخش ميمنه را به عمر بن حجاج ، فرماندهى بخش ميسره را به شمر بن ذى الجوشن ، فرماندهى سواره نظام را به عروه بن قيس و فرماندهى پياده نظام را به شبث بن ربعى واگذار كرد. وى بيرق ، ننگين سپاه خود را به غلامش ((دريد)) سپرد. دو سپاه در برابر يك ديگر صف آرايى كرده و براى آغاز نبرد سرنوشت ساز، لحظه شمارى مى كردند.

 

2 - اندرزهاى پيش از نبرد

امام حسين عليه السلام براى پيش گيرى از نبرد و خون ريزى نيروهاى دو طرف ، تلاش زيادى به عمل آورد و از هر راه ممكن مى خواست از كشتار مسلمانان جلوگيرى نمايد و خون كسى بر زمين نريزد. ولى دشمن كه مغرور از كثرت سپاه خود و قلت ياران امام عليه السلام بود، به هيچ صراطى مستقيم نبود و به هيچ پيشنهادى پاسخ مثبت و كار ساز نمى داند و خواهان تعيين تكليف از راه نبرد و خون ريزى بود. امام حسين عليه السلام در روز عاشورا، برخى از ياران خود را به نزد سپاه دشمن فرستاد تا با آنان گفت و گو كرده و با بيان حقايق و واقعيت ها، آنان را از شرارت و جنايت منصرف كنند. آن حضرت ، خود نيز بارها براى اندرز سپاه كفر پيشه دشمن ، پا پيش نهاد و با بيان خطبه هايى روشن گر، آنان را به حفظ آرامش و عدم خون ريزى دعوت كرد و از جنگ و مبارزه بازداشت .  ولى جز تعدادى اندك كه از خواب غفلت بيدار شده و حقيقت را دريافتند و به سپاه آن حضرت پيوستند، بقيه آنان در ضلالت و گمراهى خويش باقى مانده و بر آغاز جنگ اصرار مى كردند.

 

3 - پشيمانى حر بن يزيد

حر بن يزيد تميمى كه از فرماندهان جنگاور و دلير عمر بن سعد بود و همو بود كه در وهله نخست ، راه را بر امام حسين عليه السلام بست و او را به اجبار و اكراه به كربلا رهسپار گردانيد گردانيد: وقتى بزرگوارى امام حسين عليه السلام و حقيقت خواهى وى را ملاحظه كرد و از سوى ديگر شاهد نيت هاى پليد عمر بن سعد و لشكريان عبيدالله بن زياد و جنايت ها و ستم كارى هاى آنان بود، از خواب غفلت و دنياطلبى بيدار شد و در خود احساس نگرانى و ندامت نمود و در وى دگرگونى شگفتى به وجود آمد. به طورى كه يكباره سپاه كفر پيشه عمر بن سعد را ترك و به سوى خيمه گاه امام حسين عليه السلام رهسپار شد. حر به نزد امام حسين عليه السلام رفت و از آن حضرت در خواست عفو و بخشش نمود و از كردار و رفتارهاى پيشين خود اظهار پشيمانى كرد. امام حسين عليه السلام با مهربانى تمام حر بن يزيد را پذيرفت و از وى استقبال كرد و با رفتار خود موجب تقويت ايمان حر گرديد.حر براى روشن گرى سپاه دشمن به سوى آنان برگشت و با معرفى خود و چگونگى هدايت يافتنش ، آنان را به راه خير و سعادت و پيوستن به سپاه حقيقت جوى امام حسين عليه السلام دعوت كرد. (دشمنان كه از ملحق شدن حر به امام حسين عليه السلام بسيار نگران و ملتهب شده بودند، وى را سنگباران و تير باران كرده و از نزديك شدنش به نيروهاى خود بازداشتند. حر به ناچار به سوى خيمه گاه امام حسين عليه السلام برگشت . پيوستن حر به سپاه امام حسين عليه السلام و سخنرانى وى براى سپاه عمر بن سعد در دفاع از امام حسين عليه السلام ، براى عمر بن سعد و ديگر جنگ افروزان دشمن بسيار گران و نگران كننده بود و تاثير زيادى در نيروهاى دشمن به وجود آورد.

 

4 - هجوم سراسرى 

سپاه دشمن كه از پيوستن حر و چند نفر ديگر به سپاه امام حسين عليه السلام احساس خطر و ريزش نيرو كرده و ادامه اين وضعيت را به زيان خود مى ديد، فرمان حمله را صادر كرد. عمر بن سعد با رها كردن تيرى به سوى سپاهيان امام حسين عليه السلام جنگ را به طور رسمى آغاز و سپاهيان نگون بخت خود را به نبرد و تهاجم ترغيب و تشويق كرد.در اندك مدتى دو سپاه به يكديگر نزديك شده و با ابزارهاى جنگى آن روز به نبرد پرداختند. در اين نبرد، شگفتى تاريخ به وقوع پيوست و معادلات نظامى در هم ريخت ، و آن ، دفاع يك سپاه كمتر از صد نفر كه برخى از آنان را نوجوانان و يا كهن سالان و سالخوردگان تشكيل مى دادند، در برابر يك سپاه چند ده هزار نفرى بود. اين سپاه اندك ، با دلاورى و دليرى تمام از حيثيت و موجوديت خويش و اعتقادات و اصول مذهبى و سياسى خود دفاع و پاسدارى نموده و مغلوب دشمن نشدند. هر يك از ياران امام حسين عليه السلام با ده ها تن از نيروهاى دشمن به نبرد نابرابر و تن به تن پرداخت ولى هيچ گونه سستى و ترديدى در وى ملاحظه نمى شد و اين روحيه بالاى رزمى اعتقادى براى دشمن ، سنگين و كمر شكن بود. ياران امام حسين عليه السلام با سرافرازى ، به شرف شهادت نايل شده و يا با ادامه دلاورى ، دشمن را مستاصل و زمين گير نمودند.تصور دشمن در آغاز بر اين بود كه سپاه كم عده امام حسين عليه السلام در لحظات نخستين هجوم سراسرى ، نابود شده و از هستى ساقط مى شوند و غائله كربلا به راحتى پايان مى پذيرد، ولى پس از درگير شدن با آنان ، تازه فهميدند كه با كوهى استوار از ايمان و عقيده روبرو شدند و از ميان بردن آنان ، كار آسانى نيست .ياران امام حسين عليه السلام از بامداد تا عصر عاشورا نبرد را ادامه داده و تا آخرين قطره هاى خون خود از قيام امام حسين عليه السلام پاسدارى كردند.محدث قمى از محمد بن ابى طالب موسوى روايت كرده است كه در اين نبرد، پنجاه تن از ياران امام حسين عليه السلام به شهادت رسيدند.

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید


مسجد

نماز صبح برخلاف تصور همه از اهمیت ویزه ای برخوردار است ولی امروزه متاسفانه به دلیل تغییر سبک زندگی، اکثر افراد نماز صبحشان قضا می شود. آسمونی در این مقاله تعدادی از فضایل خواندن نماز صبح را برای شما عزیزان عنوان می کند.

 

اهمیت نماز صبح (به ویژه نماز جماعت صبح) از نظر قرآن و روایات:

 

الف) از نظر قرآن:

 

قرآن می فرماید: «أَقِمِ الصّلاةَ لِدُلُوكِ الشّمْسِ إِلى‏ غَسَقِ اللّیلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُودًا»؛

 

نماز را از زوال خورشید، تا نهایت تاریکی شب، (نیمه شب) بر پادار و همچنین قرآن فجر (نماز صبح) را؛ چرا که قرآن فجر، مورد مشاهده (فرشتگان شب و روز) است.

 

طبق روایاتی در ذیل آیه شریفه وارد شده است، مقصود از «قرآن الفجر» نماز صبح است و این روایات را دانشمندان شیعه و اهل تسنن نقل کرده اند.

 

امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) فرموده اند: منظور از «قرآن الفجر» نماز صبح است.

 

برخی از نکات این آیه شریفه:

 

اهمیت و جایگاه ویژه نماز صبح نسبت به سایر نمازها (ان قرآن الفجر کان مشهودا).

 

مطلوبیت و فضیلت اقامه نماز صبح در اول وقت (طلوع فجر).

 

نماز صبح در اول فجر، مورد شهود و نظاره ویژه «ملائکه شب و روز» است و هر دو گروه ثواب نماز صبح را مینویسند.

 

اهتمام به اقامه نماز صبح همراه با جماعت.

 

احتمال دارد که ذکر صفت مشهود برای نماز صبح، نوعی تشویق به این باشد که شایسته است انجام آن در معرض شهود و دید همگان باشد.

 

علامه طباطبایی می فرماید: «روایات از طرق عامه و خاصه متفقاً جملی «ان قرآن الفجر کان مشهودا» را تفسیر کرده اند به اینکه : نماز صبح را هم ملائکه شب (در موقع مراجعت) و هم ملائکه صبح (در موقع آمدن) می بینند».

 

و نیز در بحث روایتی، پس از نقل اخبار در ذیل آیه شریفه می فرماید : «تفسیر مشهود بودن «قرآن فجر» در روایات شیعه و سنی، به اینکه چون ملائکه شب و روز آن را می بینند، آن قدر در این دو طایفه بسیار است که نزدیک است به حدّ تواتر برسد و در بعضی از آنها همان طور که گذشت، شهادت خدا و دیدن مسلمین نیز اضافه شده است».

 

نماز تنها عبادتی است که به نام «قرآن» توصیف شده است (قرآن الفجر).

 

قرآن و تلاوت آن در نماز، محور اصلی است. (قرآن الفجر)

 

«قرآن الفجر» در آیه عطف است به کلمه «الصلوة» که تقدیرش چنین می شود: «و اقم قرآن الفجر» که مراد از آن، نماز صبح است و چون مشتمل بر قرائت قرآن است، آن را «قرآن صبح» خوانده؛ چون روایات همه متفق اند بر اینکه مراد از «قرآن الفجر» همان نماز صبح است.

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید


مسجد

ماه ربیع الاول آغاز شده است؛ ماهی که در آن حوادث تاریخی مهمی اتفاق افتاده است که از آن جمله، حادثه مهم و تاریخی لیله المبیت، هجرت حضرت محمد صلی الله علیه و آله از مکه به مدینه، ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام جعفر صادق علیه السلام، ازدواج حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم با حضرت خدیجه علیها السلام، آغاز امامت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه و هلاکت یزید بن معاویه از جمله حوادث فرخنده این ماه است. همچنین غزوه بنی نضیر در سال چهارم هجری، صلح امام حسن مجتبی علیه السلام با معاویه در سال 41 قمری، شهادت حضرت امام حسن عسگری علیه السلام در سال 260 قمری، واقعه احراق مکه در هنگام جنگ یزید با عبدالله بن زبیر در سال 64 قمری، حادثه صاحب زنج و قتل 300 هزار نفر از مردم بصره به دست موفق عباسی در سال 258 از دیگر حوادث مهم ماه ربیع الاول است.

 

مناسبت های ماه ربیع ‎الاول:

 

  شب اول ربیع الاول:

 

این شب به نام «لیله المبیت» مزین است، در این شب یک حادثه مهم تاریخی واقع شده است؛ در سال سیزدهم بعثت، رسول خدا(ص) از مکه به قصد هجرت به سوی مدینه، از شهر خارج شد و در «غار ثور» پنهان گردید و امیرمؤمنان حضرت علی(ع) برای اغفال دشمنان، فداکارانه در بستر آن حضرت خوابید و مشرکان قریش که خانه رسول خدا(ص) را محاصره کرده بودند، به گمان آن که ایشان در بستر آرمیده است، تا صبح منتظر ماندند و چون صبحگاهان با شمشیرهای به منزل آن حضرت هجوم بردند تا رسول اللّه(ص) را بکشند، حضرت علی (ع) را دیدند که از آن بستر برخاست، بدین ترتیب، پیامبر گرامی اسلام(ص) در فرصتی مناسب خود را از چنگال مشرکان قریش نجات داد و امام علی(ع) نیز با این فداکاری، عشق، علاقه و برادری خود را نسبت به ایشان نشان داد؛ این در حالی بود که هر زمان ممکن بود کسی را که در آن بستر خوابیده بود به قتل برسانند. بنابراین آیه شریفه «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَئُوفٌ بِالْعِبادِ; (سوره بقره، آیه 207) بعضی از مردمِ (با ایمان و فداکار) جان خود را در برابر خشنودی خدا می ند; و خداوند نسبت به بندگان مهربان است» در حق امیرالمومنین (ع) نازل شد. سال هجرت رسول خدا (ص) مبدأ تاریخ مسلمانان است و تحولی عظیم در جهان اسلام روی داد.

 

روز هشتم ربیع الاول:

 

 در روز هشتم این ماه در سال 206 هجری قمری، شهادت امام حسن عسکری(ع) طبق روایتی واقع شده است و از همان روز، امامت حضرت صاحب الزمان، حجه بن الحسن ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ آغاز گردید. روز دهم ربیع الاول: روز ازدواج رسول خدا (ص) با حضرت خدیجه کبری(ع) است به همین مناسبت روزه این روز به عنوان شکرگزاری مستحب شمرده شده است.

 

 روز دوازدهم ربیع الاول:

 

 این روز مطابق نظر مرحوم شیخ کلینی و مسعودی و همچنین مشهور میان اهل سنت، روز ولادت با سعادت نبی مکرم اسلام حضرت محمد (ص) است. همچنین در این روز، رسول خدا (ص) بعد از 12 روز که مسیر راه میان مکه و مدینه را پیمودند وارد مدینه شدند و نیز روز انقراض دولت بنی مروان در سال 132 هجری قمری است.

 

روز چهاردهم ربیع الاول:

 

در سال 64 هجری قمری در چنین روزی، یزید بن معاویه به هلاکت رسید. وی پس از سه سال و نه ماه خلافت که همراه با جنایات عظیمی بود - که مهمترین آن واقعه کربلا و شهادت حضرت ابی عبداللّه الحسین (ع) و یارانشان است - در سن سی و هفت سالگی در منطقه «حوران» زندگیش به پایان رسید; جنازه اش را در دمشق دفن کردند، ولی اکنون اثری از آن نیست.

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید


مسجد

سر نماز، شبیه حرم امام رضاست. این کفشاتو در بیار سر نماز وایسادی! با کفش نمیشه نماز بخونی. شبیه حرم امام رضاست!

 

دم در کفش دارا کفشتو می‌گیرند. - کفشتو بده!

کفش هم که می‌دونید یعنی چی؟ تو قران کفش یعنی چی؟

"إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ ۖ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى"

]منم پروردگار تو، نعلین (همه علایق غیر مرا) از خود به دور کن که اکنون در وادی مقدس طوی (و مقام قرب ما) قدم نهاده‌ای. [

 

إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ ۖ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى

کفش هاتو در بیار. تو اومدی به وادی مقدس طوی. الان اینجا جایی ایستادی که من با تو صحبت کردم. این کفش میگن فکر دنیا و اهل‌وعیال رو از ذهنت خارج می‌کنه. تو روایت هست. کفشتو می دی. یعنی فکر دنیارو میدی. فکر دنیا رو بده؛ برو حرم. بعد میگی "السلام علیک یا علی بن موسی الرضا‎"، آقا سلام.

آقا می‌فرماید که: چی می‌خواستی؟ برای گرفتاریت اومدی؟

میگی نه! کفشمو درآوردم دم در. آقا تو خوبی؟چقدر تو نازنینی!

بعد زیارت امین‌الله می خونی. یک کلمه دعا برای دنیا نمی‌کنه. می گه چقدر عالیه همه‌چیز!

سر نماز شبیه حرم امام رضاست. می گه کفشاتو در بیار سر نماز وایسا. با کفش نمیشه نماز بخونی!

 

 

ادامه مطلب ، فیلم و صوت  سر نماز کفشاتو دربیار! 


مسجد

تولد حضرت مهدی (عج)

حکیمه خاتون علیهاالسلام ، عمه امام حسن عسکری علیه السلام نقل می کند: وقتی هنگام تولد مهدی(عج) رسید، امام زمان(عج) را دیدم رو به قبله به سجده افتاد. سپس دستش را بلند کرد و گفت: «به یکتایی خدا گواهی می دهم و اینکه جدّم، رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، و پدرم امیرمؤمنان علیه السلام ، وصی رسول خداست». سپس یک یک امامان را شمرد تا به خود رسید. امام زمان(عج) از هنگام تولد تا زمانی که پدرش به شهادت رسید، مخفی بود و فقط تعداد خاصی از یاران، او را می دیدند و مسائل خود را از ایشان می پرسیدند. حضرت هنگام رحلت پدر، پنج سال داشت. چنان که در روایات آمده، محل زندگی امام زمان(عج) در دوران کودکی همچون محل زندگی حضرت موسی علیه السلام مخفی بود تا از گزند طاغوتیان محفوظ باشد.

 

معرفی امام به شیعیان

از آنجا که ولادت امام دوازدهم(عج) به صورت پنهانی انجام گرفت، بیم آن بود که شیعیان در شناخت آخرین حجت پروردگار به اشتباه و گمراهی گرفتار آیند. امام عسکری علیه السلام وظیفه داشت فرزند خود را به گروهی از بزرگان شیعه و افراد مورد اعتماد معرفی کند. آنان نیز خبر ولادت او را به دیگر پیروان اهل بیت علیهم السلام می رساندند تا ضمن معرفی آن بزرگوار، تهدیدی متوجه آخرین سفیر حق نگردد. محمد بن عثمان و چند تن دیگر از بزرگان شیعه نقل می کنند: چهل نفر از شیعیان نزد امام یازدهم گرد آمدیم. آن حضرت، فرزندش را به ما نشان داد و فرمود: «پس از من، این امام شما و جانشین من است. از او فرمان برید و بعد از من در دین خود پراکنده نشوید که هلاک خواهید شد و از امروز به بعد او را دیگر نخواهید دید».

 

نشانه ای برای امامت

احمد بن اسحاق، از بزرگان شیعه و یاران امام یازدهم علیه السلام می گوید: خدمت آن حضرت شرفیاب شدم و می خواستم در مورد امام بعد از او سؤال کنم، ولی پیش از آنکه سخنی بگویم فرمود: «ای احمد! همانا خدای متعالی از آن زمان که آدم علیه السلام را آفرید، زمین را از حجت خود خالی نگذاشته است و تا قیامت نیز چنین نخواهد کرد! به واسطه حجت خدا، بلا از اهل زمین برداشته می شود و به [برکت وجود او] باران باریده و بهره های زمینی بیرون می آید».

 

بقیة اللّه

احمد بن اسحاق می گوید: روزی نزد حضرت عسکری رفتم و پرسیدم: ای پسر رسول خدا! امام و جانشین پس از شما کیست؟ پس آن حضرت به درون خانه رفت و بازگشت در حالی که پسری سه ساله که صورتش همچون ماه تمام می درخشید بر دوش خویش داشت و فرمود: «ای احمد بن اسحاق! اگر نزد خدای متعالی و حجت های او گرامی نبودی، پسرم را به تو نشان نمی دادم. همانا او هم نام و هم کنیه رسول خدا و کسی است که زمین را از عدل و داد پر می کند». گفتم: سرور من! آیا نشانه ای است که قلبم به آن آرام گردد؟ در این هنگام، کودک لب به سخن گشود و به زبان عربی روان گفت: «من بقیة اللّه در زمین هستم که از دشمنان خدا انتقام خواهم گرفت. ای احمد بن اسحاق! پس از اینکه با چشم خود می بینی در پی نشانه مباش».

 

همچون ستارگان

امام صادق علیه السلام فرمود: «امامان درهای الهی هستند و مردم به وسیله آنان وارد دین می شوند و اگر آنان نباشند دین شناخته نمی شود». پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نیز می فرماید: «همچنان که اگر ستارگان نباشند، آسمان نابود می شود، اگر اهل بیت من هم روی زمین نباشند، اهل زمین هلاک می گردند».

 

نبوت و امامت باید در میان انسان ها وجود داشته باشد؛ زیرا انسانی که از جسم و روح تشکیل شده، روح مجردش که همواره در پی حقیقت است، در تشخیص راه دچار مشکل می شود و در این مورد، نیاز به راهنما و امام ضروری است.

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید


مسجد

شرط این‌که نماز به آدم ادب بده اینه که آدم بپذیرتش - جهاد با نفس.

شرط این که نماز به آدم ادب بده اینه که آدم بپذیرتش. حال نداشتی بلند شو وایسا محکم نمازتو بخون. دیدی وضو رو داری تند تند می گیری؛ بگو صبر کن.آرام وضوتو بگیر. از اول با خودت لج کن. این رو بهش میگن جهاد با نفس. جهاد با نفس برای عبادت مثل نماز چقدر شیرین خواهد بود. جهاد با نفس نمی کنه برای نماز؛ با خودش در نمی افته؛ کلنجار نمیره؛ اونوقت می گه خدا امام زمان ما رو به ما برگردون! خوب "آقا" که بیاد تو باید بری جهاد. تو دو دقیقه وقت برای خدا برای نماز نمیدی؛ می خوای بری پای رکاب حضرت جون بدی برای خدا؟!

 

 

تا من و تو وقت ندیم برای نماز معلوم نیست آقامون بیاد.

 کسی که نماز خود را سبک شمارد به شفاعت من نمی رسد

رسول خدا

کسی که نماز خود را سبک شمارد به شفاعت من نمی رسد رسول خدا

البته آدم آقا رو ببینه انقد آدم میشه که هم جون می‌ده و هم وقت می‌ده برای نماز. ولی تا من و تو وقت ندیم برای نماز، -وقت دادن برای نماز عین جون دادنه؟- تا من و تو وقت ندیم برای نماز معلوم نیست آقامون بیاد. آقا منتظر نیست همۀ اهل عالم خوب شوند. فرمود شیعیان من گناه نکنند من زودتر میام. شما خوب بشید. آقا که منتظر نیستند اهل عالم خوب بشوند.

 

 

نماز مؤدبانه تو را به بصیرت می رساند.

 کسی که نماز را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند

آیت الحق سید علی آقای قاضی طباطبایی

کسی که نماز را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند آیت الحق سید علی آقای قاضی طباطبایی

 نماز مؤدبانه تورو تکبرتو مقابل خدا خورد می‌کند. و کبریایی خدارو به تلقین می‌کند. و کبریای خدا رو به تو تحمیل می‌کند. و سایۀ زیبا و پرنور عظمت الهی رو بر قلب شما مسلط خواهد کرد. عظمت خدا که آمد پاکی و طهارت درون می‌آید. عشق خدا می‌آید. معرفت به خدا می‌آید. و دنیا همه‌چیزش برا آدم عوض می‌شه. اگر دیدی هزارتا دیوار جلوی چشمت هست؛ اونور دیوارها رو دیدی تعجب نکن! کسی که به بصیرت رسید؛ دنیا برایش حجاب نخواهد بود.

 

 

برای مطالعه ی مطالب بیشتر کلیک کنید


مسجد

ماه "ربیع الاول" همانگونه که از اسم آن پیداست بهار ماه ها می باشد؛ به جهت اینکه آثار رحمت خداوند در آن هویداست. در این ماه ذخایر برکات خداوند و نورهای زیبایی او بر زمین فرود آمده است. زیرا میلاد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم ) در این ماه است و می توان ادعا کرد از اول آفرینش زمین رحمتی مانند آن به خود ندیده است.

 

ماه محرم و صفر را پشت سر گذاشتیم با اندوه و اشک و ناله، اشک ریختیم و دل تازه کردیم و با یاد عظمت آقا ابا عبدالله الحسین بزرگ شدیم، از خزان عفلت به برکت اشک های محرم و صفر به بهار رسیدیم و اکنون وقت آن است که در این بهار به یمن رویش دوباریمان سجده شکر به جای آوریم و این بهار را قدر بدانیم و بندگی کنیم.

 

ماه "ربیع الاول" همانگونه که از اسم آن پیداست بهار ماه ها می باشد؛ به جهت اینکه آثار رحمت خداوند در آن هویداست. در این ماه ذخایر برکات خداوند و نورهای زیبایی او بر زمین فرود آمده است. زیرا میلاد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم ) در این ماه است و می توان ادعا کرد از اول آفرینش زمین رحمتی مانند آن به خود ندیده است. چرا که او داناترین مخلوقات خداوند و برترین آنها و سرورشان و نزدیکترین آنها به خداوند و فرمانبردارترین آنها از او و محبوبترینشان نزد او می باشد، این روز نیز برتر از سایر روزهاست. و گویا روزی است که کاملترین هدیه ها، بزرگترین بخشش ها، شاملترین رحمتها، برترین برکتها، زیباترین نورها و مخفی ترین اسرار در آن پی ریزی شده است.

 

پس بر انسان مسلمان که برتری رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم ) را قبول داشته و مراقب رفتار با مولایش می باشد واجب است در این ماه به شکرانه ارازنی شدن آن نعمت بزرگ به عبادتی از سر شور و اشتیاق بپردازد،گرچه عبادات شبانه روزی عالمیان هرگز در خور چنین نعمتی نخواهد بود اما "آنچه سعی است ما در طلبش بنماییم".

 

 مهمترین اعمال این ماه

شب اوّل:

 

این شب به نام «لیلة المبیت» مزیّن است، در این شب یک حادثه مهمّ تاریخی واقع شد و آن این که در سال سیزدهم بعثت، رسول خدا(صلی الله علیه وآله) از مکّه به قصد هجرت به سوی مدینه، از شهر خارج شد و در «غار ثور» پنهان گردید و امیر مۆمنان علی(علیه السلام) برای اغفال دشمنان، فداکارانه در بستر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) خوابید

 

آیه شریفه «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبادِ؛ بعضی از مردمِ (با ایمان و فداکار) جان خود را در برابر خشنودی خدا می ند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است»

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید


مسجد

 

در پیاده‌روی اربعین هر قدم ثواب آزادی یک اسیر دارد.​

امام صادق (ع) می‌فرماید: " مَنْ أَتَی قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع مَاشِیاً " کسی بیاد برای زیارت قبر ابی عبدالله حسین "مَاشِیاً" پیاده بیاد؛ "کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَهٍ وَ بِکُلِّ قَدَمٍ یَرْفَعُهَا وَ یَضَعُهَا عِتْقَ رَقَبَهٍ مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیلَ

" برای هر قدمی که برمی‌داره؛ خدا برای او چی می نویسه؟ - برای هر قدمی که می‌گذاره و بر می‌داره- هر پایی که رو زمین می‌گذاره و هر پایی که بر می‌داره؛ خدا ثواب یک بنده آزاد کردن، یک اسیر آزاد کردن رو به او خواهد داد. اونوقت می‌فرماید چه اسیری رو آزاد می‌کنی؟ "مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیلَ" از فرزندان حضرت اسماعیل(ع). می‌فرماید: گویی از بنی‌هاشم رو شما آزاد بکنی. نه یک آدم معمولی، یک برده معمولی و اسیر معمولی رو بخوای آزاد بکنی.

 

 

در پیاده‌روی کربلا آدم دعای مستجاب پیدا می‌کند.​

وقتی‌که این فرد می‌رسه به کربلای معلا؛ رسیدید انشالله بعد از دو روز سه روز حرم مطهر، اونجا خدا ندا می ده که بندۀ من، از من بخواه هرچی می‌خواهی بهت بدم. اونجا آدم دعای مستجاب پیدا می‌کند. این مقام، مقام ساده‌ای نیست.

 

 

اما چرا در بین این‌همه ثواب‌ها، اشاره شده به آزاد کردن اسیر، به آزاد کردن برده؟​

اما چرا در بین این‌همه ثواب‌ها، اشاره شده به آزاد کردن اسیر، به آزاد کردن برده؟ رفقا! شما می تونید با این قدم‌هایی که برمی‌دارید؛ بشریت رو آزاد کنید از اسارت. کار بزرگی دارید انجام می‌دهید. کار بزرگ خودتو ببینی؛ بهت اجر باعظمت و بزرگ میدن. اگر خودت باور نداشته باشی که کارت بزرگه، اونوقت اجر بزرگ هم به تو نخواهند داد. خودت باید بدونی کار مهمی داری انجام می‌دی.

 

شما می تونید با این آزادیتون موجب آزادی ابنا بشر بشوید.​

محکم بگو! بگو من این راه رو دارم می‌روم. آقا و مولام رو برمی‌گردونم. از پشت غیبت بیرون خواهم آورد. در ثواب زیارت شما نوشته. بشمرید ببینید حدس بزنید - نه این‌که وقتتون رو بزارید به شمردن - تا کربلا چند تا قدم برمی‌دارید. می‌فرمایند: هر قدم ثواب آزاد کردن یک برده رو داره. برده‌های زیادی در دنیای مدرن به اسارت کشیده شده‌اند. برده‌های شهوت، برده‌های ثروت، برده‌ها و مظلومینی که بردۀ جهالت‌اند. بگو من با این قدم‌های خودم می‌خواهم این‌ها رو آزادشون کنم. شما می تونید با این آزادیتون موجب آزادی ابنا بشر بشوید.

 

خدا برکت به خون ابی عبدالله الحسین (ع) داده.​

بنده ببیند کی دارم به شما عرض می‌کنم. خدا برکت به خون ابی عبدالله الحسین (ع) داده. خود شما وجودتون از برکات خون ابی‌عبدالله الحسین (ع) هستید. می‌توانید عالم رو آزاد کنید، احساس کنید قدم‌های بزرگی دارید برمی‌دارید. عرض من تمام. 

ازاینجا برگشتید انشالله؛ بگو من دیگه زندگیم متفاوت شده. می‌خواهم برای حضرت زندگی کنم. مثل همین سه روزی که در این راه زندگی می‌کنی. این زندگی متفاوت رو همیشه در زندگی خودت جاری قرار بده.

 

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید


مسجد

اولین روش خواندن نماز آیات: بعد از نیت و تکبیرة الاحرام، حمد و سوره خوانده شود و به رکوع برود، سپس سر از رکوع برداشته و دوباره حمد و سوره را بخواند و به رکوع رود و باز سر از رکوع بردارد و حمد و سوره بخواند و به رکوع رود و سپس سر از رکوع بردارد و همین طور ادامه دهد تا یک رکعت پنج رکوعى که قبل از هر رکوعى حمد و سوره خوانده است انجام دهد.

 

سپس به سجده رفته و دو سجده نماید و بعد براى رکعت دوم قیام کند و مانند رکعت اول انجام دهد و دو سجده را بجا آورد و بعد از آن تشهد بخواند و سلام دهد.

 

قرائت نماز آیات به صورت دیگر: بعد از نیت و تکبیرةالاحرام، حمد و یک آیه (البته احتساب بسم‌الله به عنوان یک آیه خلاف احتیاط است) از سوره ‏اى را قرائت کرده و رکوع کند، سپس سر از رکوع بردارد و آیه دیگرى از آن سوره را بخواند و به رکوع رود، و بعد سر از رکوع برداشته و آیه دیگرى از همان سوره را قرائت نماید و همین طور تا رکوع پنجم ادامه دهد تا سوره‏اى که پیش از هر رکوع، یک آیه از آن را قرائت کرده، قبل از رکوع آخر تمام شود.

 

سپس رکوع پنجم را بجا آورد و به سجده رود، و پس از اتمام دو سجده، براى رکعت دوم قیام نماید و حمد و آیه ‏اى از یک سوره را بخواند و به رکوع برود و همین طور مانند رکعت اول ادامه دهد تا تشهد بخواند و سلام دهد و چنانچه بخواهد براى هر رکوعى به یک آیه از سوره‏ اى اکتفا کند، نباید سوره حمد را بیش از یک مرتبه در اول آن رکعت بخواند.

 

 

 

احكام نماز آيات عبارتند از:

 

حكمت های نماز آیات,دلایل خواندن نماز آیات,روش خواندن نماز آیات

 

به هنگام زلزله و رعد و برق هولناك خواندن نماز آيات واجب است

 

1- ثبوت خورشيد گرفتگي، ماه گرفتگي يا زلزله با حسّ و مشاهده شخصي يا شهادت دو نفر عادل و يا وسائل و متخصصين رصدخانه ها و زلزله سنج در صورت اطمينان،نماز آیات باید خوانده شود.

2- تنها بر اهالي آن منطقه اي كه اين حوادث به وقوع مي پيوندد يا قابل رؤيت باشد، نماز آيات واجب مي شود.

3- زمان خواندن نماز آیات كسوف و خسوف از آغاز گرفتن خورشيد و ماه است تا آغاز باز شدن و از اين رو بايد از وقتي كه خورشيد يا ماه گرفتگي آغاز مي شود شروع به نماز آيات كرد و اگر در همان وقت نماز آیات خوانده نشود، بعداً به قصد قربت بدون نيّت أدا و قضاء آن را به جا آورد مگر در صورت كسوف و خسوف جزئي كه شخص تا باز شدن از آن اطلاع نيابد.

4-زمان خواندن نماز آيات هنگام زلزله و رعد و برق هولناك است که باید بلافاصله خوانده شود و ترك آن معصيت بوده تا آخر عمر واجب خواهد بود و هر وقت خوانده شود به صورت اداء است.

5- با تكرار اين حوادث نماز آيات نيز تكرار بايد گردد.

 

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید 


مسجد

 

در روز جمعه، هشتم ربیع الثانی سال 232 هـ .ق. ‌یازدهمین اختر تابناک ولایت و امامت، حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) در مدینه چشم به جهان گشود و عالم را به نور جمالش منوّر ساخت.‌ پدر بزرگوارشان امام هادی(علیه السلام) و مادر گرامیشان بانویی پارسا و شایسته ، به نام «حُدَیثه» و یا به نقلی « سوسن» بودند. این بانوی گرامی از ن نیکوکار و دارای بینش اسلامی بود و در فضیلت ایشان همین بس که پس از شهادت امام حسن عسـکری(علیه السلام)، پناهـگاه و نقطه اتـکای شیـعیان در آن مقـطع زمانی بسـیار بحرانی شدند.

اسم شریف آن حضرت، حسن، کنیه شان ابومحمد و القابشان : الزکی، الصامت، الرفیق، النقی، العسکری بود.

از آنجا که یازدهیمن امام شیعه به دستور خلیفه عباسی در سامرا در محله «عسکر»،‌ همان محل ست سپاهیان و لشکریان دربار عباسی ست داشتند تا تمامی رفت و آمدهای ایشان کنترل شود،‌آن حضرت به «عسکری» مشهور گردیدند.

رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیث « اُبی» درباره فضایل امام حسن عسکری(علیه السلام) چنین فرمودند: « خداوند او را نور خود در شهرهایش و خلیفه خویش در سراسر زمینش قرار داد. همچنین او را مایه عزت امتش و راهنمای شیعیانش و شفاعت کننده آنها در پیشگاه الهی و مایه عذاب برای مخالفان و حجت برای دوستانش و برهان و دلیل برای معتقدان به امامتش قرار داد».

 

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید 


مسجد

عادی شدن حجاب :

​برای افرادی این سؤال پیش می آید که در قرن بیست و یکم و در کشورهای اروپایی نداشتن حجاب امری عادی است و کسی به افراد بی حجاب نگاه نمی کند ،چرا در جامعه اسلامی ایران عده ای جلوی این امر را میگیرند؟ عادی شدن گناه دلیل بر شرعی بودن و ارزش بودن آن نیست،برای مثال عادی شدن اعتیاد در جامعه،دروغ گفتن،نمره پایین گرفتن در مدرسه و. ارزش نیست،نداشتن حجاب هم به ارزش فرد چیزی اضافه نمی کند. ضمن اینکه دنیای غرب با حذف حجاب جلوی فساد را نگرفته است،بلکه در فساد تنوع ایجاد کرده است.یعنی نوع فساد جنسی ارتقا پیدا کرده است.شاید نگاه به فرد بی حجاب عادی شده باشد،اما دامنه گناه جنسی افزایش یافته است.

 

 

آثارحجاب:

سه اثر در حجاب وجود دارد: 

 

1.اثر فردی 2.اثر خانوادگی 3.اثراجتماعی 

 

اثر فردی آرامش است،بانویی که حجاب دارد ،آرامش روحی دارد،به این موضوع واقف است که تعلق به خود دارد،و نگاه کسی به دنبال او نیست،میداند که گناه اجتماعی نمی کند،می داند باعث تحریک دیگران نمی شود. 

 

اثر خانوادگی حجاب استحکام بنیان خانواده است که باعث آرامش خاطر همسر و فرزندان می شود،همسر اطمینان و آرامش دارد که در نبود او بانویش به او تعلق دارد و در نبود او زیبایی هایش را تقسیم نکرده است. 

 

اثر اجتماعی حجاب سلامت جامعه است،فساد و فحشا در جامعه کم می شود.

 

 

 

غفلت و شناخت دوست و دشمن:

​بزرگترین خطر برای انسان غفلت است،غفلت از خدا،غفلت از معاد،غفلت از جوانی،غفلت از استعداد،غفلت از ارزشها،غفلت از کرامت ها،غفلت از دوستان و جامعه،غفلت از محرومین،غفلت از توطئه ها. بزرگترین خطر برای انسان این است که انسان غافل باشد،هرچیز و هرکس ما را غافل کند،ما را به خطر نزدیک کرده و هرکس ما را هشدار دهد و ما را از غفلت بیرون آورد،دوست واقعی ماست. 

 

دوست اول ما خداوند است که به ما هستی داد و به ما عقل و فکر داد،ما را هدایت کرد،قدرت تشخیص و انتخاب داد،طبیعت را تسخیر ما کرد و هم اوست که کار نیکوی ما را چند برابر می خرد،عبادت را ده برابر پاداش می دهد ولی گناه را یکی محسوب میکند. 

 

دوست دوم ما پیغمبر عزیزمان است که با بوسیدن دست دخترش فاطمه زهرا سلام الله علیها در عصری که دختران را زنده به گور میکردند،به ن مقام و ارزش داد،برای زن حق مالکیت،حق رأی دادن،حق تحصیل،حق انتخاب همسر،حق نظارت بر همه امور یعنی حق امر به معروف و نهی از منکر قرار داد و زن را مثل مرد برای رسیدن به همه کمالات شایسته دانست.

 

دوست سوم ما رزمندگان و شهدایی هستند که با قبول جراحتها،اسارت،شهادت،بی خوابی ها در مرزها و جاده ها و شهرها و روستاها،کشور را امن ساختند تا ما هرشب در منزل به راحتی استراحت کنیم. 

 

دشمن ما کیست؟ دشمن ما شیطان است که با وسوسه خود آدم و حوا را فریب داد و آنان را به کاری وادار کرد که موجب کنار رفتن پوشش بهشتی آنان گردید.

 

آری برهنگی اولین برنامه شیطان و اولین نتیجه عصیان انسان بود.برهنگی سیلی الهی است که اولین سیلی را آدم و حوا خوردند. دشمن ما تفکری است که زن را برای هوس بازی و تفنن و کامیابی می خواهد،تصویر او را وسیله تبلیغات اجناس خود قرار می دهد.

 

 

تأثیر کلی حجاب و ایمان در جامعه:

​چرا دشمنان پیشرفت های علمی خود را از ما دریغ می کنند اما نسبت به آنچه دختران و پسران ما را فاسد می کند،بخشش می کنند؟؟ 

 

در استقلال کشور و دفاع از میهن ن پوشیده بیشتر فرزندان خود را به جبهه فرستادند یا دیگر ن؟؟؟ 

 

در اقتصاد کشور،صادرات کشور، تولیدات کشاورزی،صنایع دستی ،بیشتر این موارد تولید ن با حجاب است یا بد حجاب؟؟؟ 

 

اگر به کشور هجوم شود،مردان و ن با ایمان زودتر فرار می کنند یا عناصر سست ایمان؟؟؟ 

 

اغفال دختران پوشیده راحت تر است یا دختران بدحجاب؟؟؟ 

 

حتی در امر ازدواج بیشتر دخترانی انتخاب می شوند که عفیف تر باشند و نگاه نامحرمان کمتر به آنها افتاده باشد. 

 

آیا افت تحصیلی،نگرانی،اضطراب،امراض روانی،امراض مقاربتی،فرزندان سرراهی ،سقط جنین،فرار از خانه،ولخرجی،بهانه گیری،اسراف،تجمل گرایی،گناه بی بند و باری در میان دختران با تقوا بیشتر است یا دختران رها؟؟؟

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید 


مسجد

نمازهای واجب و مستحب

نمازهای واجب:

      نمازهای یومیه

      نماز طواف خانه‌ی خدا که پس از طواف خانه‌ی کعبه گزارده می‌شود.

      نماز آیات که در هنگام پدید آمدن خورشید و ماه گرفتگی و زلزله و امثال آنها خوانده می‌شود.

      نماز میت که بر مرده خوانده می‌شود.

      نماز قضای پدر و مادر که بر پسر بزرگتر واجب است.

      نمازی که به واسطه‌ی نذر و عهد و قسم یا به واسطه‌ی اجاره واجب شده است.

نمازهای مستحب، مثل نافله‌های شبانه روزی.

توجه:

نماز‌های مستحبی بسیار است و آنها را «نافله» گویند و از میان نمازهای نافله، نافله‌های شبانه‌روزی بیشتر سفارش شده است.

 

* نوافل یومیه

۱. با هر یک از نمازهای پنجگانه‌ی شبانه‌روزی یک نماز مستحبی هست که آن را نافله‌ی آن نماز گویند. خواندن این نافله‌ها بسیار مهم است و ثواب و اجر زیاد برای آن ذکر شده است. علاوه بر اینها مستحب است در ثلث آخر شب، نافله‌ی شب بخواند. این نماز هم دارای خواص معنوی بسیار است و شایسته است بر آن مواظبت شود.

۲. نافله‌های‌شبانه‌روزی

      ۱. نافله‌ی ظهر: هشت رکعت قبل از نماز ظهر.

      ۲. نافله‌ی عصر: هشت رکعت قبل از نماز عصر.

      ۳. نافله‌ی مغرب: چهار رکعت بعد از نماز مغرب.

      ۴. نافله‌ی عشا: دو رکعت بعد از نماز عشا که نشسته خوانده می‌شود.

      ۵. نافله صبح: دو رکعت قبل از نماز صبح.

      ۶. نافله‌ی‌شب: یازده‌رکعت از نصف شب تا اذان صبح و بهتر در ثلث آخر شب.

توجه:

چون دو رکعت نافله‌ی عشا، یک رکعت حساب می‌شود، مجموع نافله‌های شبانه‌روزی سی و چهار رکعت (دو برابر تعداد رکعتهای نمازهای واجب) خواهد بود.          

۳. خواندن نافله‌ی ظهر و عصر پس از ادای نماز ظهر و عصر و در وقت نافله بنابر احتیاط (واجب) باید به قصد قربةً الی الله، بدون قصد ادا و قضا به جا آورده شود.

۴. نماز شب یازده رکعت است. هشت رکعت آن که به صورت دو رکعتی دو رکعتی خوانده می‌شود نماز شب نام دارد، و دو رکعت آن نماز شفع است که مانند نماز صبح خوانده می‌شود، و یک رکعت هم نماز وتر نام دارد که در قنوت آن استغفار و دعا برای مؤمنین و طلب حاجات از خداوند منان به ترتیبی که در کتاب‌های ادعیه ذکر شده، مستحب است.

۵. در نماز شب، سوره و استغفار و دعا به عنوان جزئیت شرط نیست، بلکه‌کافی‌است که در هر رکعت بعد از نیت و تکبیرةالاحرام، سوره‌ی‌حمد قرائت شود و اگر خواست بعد از قرائت حمد، یک سوره از سوره‌های قرآنی را هم قرائت کند و رکوع و سجود و ذکر آنها و تشهد و سلام به‌جاآورد.

۶. در نماز شب، در تاریکی خواندن و مخفی کردن از دیگران شرط نیست، اما ریا هم در آن جایز نیست.

 

توجه:

.

نافله‌ها را می‌تواند نشسته بخواند، ولی ایستاده بهتر است.

در سفر، نافله‌های ظهر و عصر و عشا ساقط است و نباید خوانده شود.

 هر یک از نافله‌های شبانه‌روزی، دارای وقت معینی است که در رساله‌های مفصل ذکر شده است

 

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید


مسجد

اهمیت اذان:

​از کارهای با ارزش در اسلام،اعلان وقت نماز و مناجات با پروردگار در صبح و شام و حتی در ابتدای ظهر است،بطوریکه مؤمنین وقت شناس یا خود شخص مبادرت به اذان گفتن نمایند.

 

متأسفانه همانگونه که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم پیش بینی کرده بود،اینکار حالا از رسم افتاده و دیگر کسی کمتر به سراغ اذان گفتن می رود.مگر همان اذانی که از رادیو و تلویزیون و یا بلندگوهای مساجد شنیده می شود.

 

شاید اذان گفتن برای همه ما دشوار باشد و آن را دون شأن و شخصیت خود بدانیم که کنار کوچه و خیابان یا میان منزل بایستیم و اذان بگوییم و افسوس که در به دست آوردن حسنات همت نمی کنیم.

 

در کتاب مجموعه ورام می نویسد:

 

سابقاً مردم چنین بودند،وقتی صدای اذان بلند میشد،آهنگری که پتک را برای کوفتن بر آهن بلند کرده بود،بر زمین می نهاد و می گفت:منادی خدا ندا می دهد کاری مهمتر پیش آمده است یا خیاط که سوزن را به دست گرفته بود و آماده تا نخ را در آن قرار دهد و به دوختن ادامه دهد،نخ و سوزن را کنار می نهاد و می گفت خیر و برکت در کاری نیست که چنین موقع انجام گیرد،باید ندای پروردگار را اجابت کرد.

 

 

ثواب مؤذن و ارزش آن از دیدگاه روایات:

​امام باقر علیه السلام فرمودند: هرکس ده سال در راه خدا اذان بگوید،خداوند او را می آمرزد،هر تر و خشکی که صدایش را بشنود او را تصدیق می کند و هرکس را مسجد با او به نماز ایستد ، از نماز آن نمازگزار سهمی می برد و هرکس با صدای او نماز بخواند به تعداد آنها به مؤذن حسنه می دهد. 

 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:مؤذنین در روز قیامت از همه مردم گردن افراشته تر محشور می شوند در حالیکه شهادت به لااله الا الله می دهند.( معنی گردن افراشته تر یعنی سربلند می کنند ،تا به رحمت خدا و عنایتش نایل شوند، برخلاف کسانی که تبهکارند.)

 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:اگر مردم بدانند بر اذانگو و ایستادن در صف اول جماعت چقدر ثواب است،در این دو مورد ازدحام می شود و چاره ای جز قرعه کشی نمی باشد.

 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:سه نفرند که بیم از حساب ندارند و از صبحه آسمانی و فزع اکبر نخواهند ترسید: 

 

اول شخصی که قران را حفظ کند و عمل به آن نماید ،او به پیشگاه خدا به صورت سیدی بزرگوار خواهد آمد. 

 

دوم مؤذنی که هفت سال بدون پاداش اذان بگوید. 

 

سوم بنده ای که اطاعت خدا کند. 

 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند: در روز قیامت یک منادی فریاد می زند:میهمانان خدا کجایند؟؟پس روزه داران می آیند. سپس منادی دیگری فریاد می زند: رعایت کنندگان ماه و خورشید کجایند؟؟(یعنی کسانی که توجه به وقت نمازها برای اذان داشته اند) پس مؤذنین سوار بر ناقه بهشتی می گردند و به جانب بهشت رهسپار می شوند. 

 

مرحوم صدوق رضوان االه تعالی در کتاب مجالس نقل میکند: امام صادق علیه السلام به نقل از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:هرکس برای خدا اذان بگوید و نظر دیگری نداشته باشد،خداوند ثواب چهل هزار شهید و چهل هزار صدیق به او می دهدو به شفاعت او چهل هزار گناهکار را می بخشد و روانه بهشت می کند. بدانید مؤذن وقتی بگوید " اشهد ان لا اله الا الله " نود هزار فرشته بر او صلوات می فرستند و برایش استغفار می کنند و در روز قیامت در سایه عرش خداست تا خداوند از حساب مردم فارغ شود.همچنین ثواب گفتن "اشهد ان محمدا رسول الله" را چهل میلیون فرشته می نویسند. و هرکس صف اول جماعت را مداومت داشته باشد و سعی کند که تکبیر اول امام را درک کند و مسلمانی را نیازارد،خداوند به او نیز همان پاداش را در دنیا و آخرت می دهد.

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید 


مسجد

سؤال 437- کارکنان ادارات و مانند آن که وطن یا محلّ اقامت (ست) آنها جائی، و محلّ کار آنها جای دیگری است و هر روزه (مگر ایام تعطیل) قطع مسافت مینمایند آیا نمازشان تمام و روزه دارند یا خیر؟ و اگر افراد فوق الذکر یک هفته در محل کار و یک هفته برای استراحت در منزل باشند چه حکمی دارند؟

 

جواب:  اگر چندین ماه همه هفته قطع مسافت شرعیه را مینمایند نمازشان تمام وروزه‌شان صحیح است چه همه روزه رفت و آمد کنند چه یک هفته در منزل و یک هفته در محلّ کار باشند و ده روز در منزل چه با قصد چه بی‌قصد یا در محلّ کار با قصد نمانند.

 

سؤال 438- کارمندی که به دستور مافوق مقید است سه روز در یک شهرستان کار کند با فاصله 130 کیلومتر، سه روز دیگر هفته را در شهرستان دیگر انجام وظیفه نماید نمازش را قصر بخواند یا تمام؟

 

جواب:  در فرض سؤال باید نمازش را تمام بخواند.

 

سؤال 439- شخصی محلّ کارش در اصفهان است هفته‌ای پنج روز در محلّ کار است و دو روز برمی‌گردد به وطن در یزد هفته دیگر پنج روز در محل کار است و دو روز در قم می‌ماند که مسافر است نماز و روزه این شخص در محل کار حکمش چیست؟

 

جواب:  در مورد سؤال نماز و روزه شخص مذکور در وطن و محل کار و در بین راه و محل کار و وطن تمام و صحیح است ولی در دو روز مسافرت به قم که جهت شغل نیست نماز شکسته است و روزه صحیح نیست.

 

سؤال 440- کسی شغلش کاسبی است فقط هفتگی می‌رود 4 روز می‌ماند نماز و روزه این شخص چطور می‌باشد؟

 

جواب:  اگر هر هفته جهت شغل می‌رود و برمی‌گردد نماز او تمام و روزه صحیح است. و اللّه العالم.

 

سؤال 441- افرادی مدت 5 الی 15 سال و بیشتر در یک شرکت کار می‌کنند بعضی از آنها محلّ کار و ستشان در کنار یکدیگر می‌باشد. و بعضی از آنها فاصله محل ستشان تا محلّ کار کمتر از حد شرعی می‌باشد و بعضی از آنها محلّ کار و ست بیشتر از 8 فرسخ است حکم نماز و روزه آنها را بیان فرمائید.؟

 

جواب:  کسانی که محلّ کار و ست آنها یکی است نمازشان تمام و روزه صحیح است مگر اینکه از آنجا به جای دیگر سفر به مقدار مسافت شرعی و خارج از شغل بنماید و وقتی برگشت، نخواهد 10 روز پی‌درپی در محل کار بماند که درآن موقع شکسته است و نیز افرادی که فاصله محلّ کار و ست آنها کمتر از چهار فرسخ است پس از تحقق اقامه در محل ست نمازشان در محل کار نیز تمام است و نسبت به گروه سوّم به مسأله 1325 توضیح المسائل مراجعه فرمایید. و الله العالم.

 

سؤال 442- شخصی مقلّد مرحوم آیت اللّه العظمی گلپایگانی بوده و مدت 6 سال در 25 کیلومتری محل زندگیش کار می‌کرده (روز می‌رفت و شب برمی‌گشت) روزه می‌گرفت آیا روزه‌هایش را باید قضاء نماید یا نه؟

 

جواب:  در فرض سؤال، نمازها و روزه‌های شخص مذکور، صحیح بوده و قضا ندارد، و اللّه العالم

 

سؤال 443- افرادی در محل کار با قصد 10 روز می‌مانند ولی به علت پیش‌آمدی قبل از 10 روز مسافرت می‌کنند وظیفه آنها نسبت به نماز و روزه چیست؟

 

جواب:  در فرض سؤال اگر مسافرتی که پیش آمده بحدّ مسافت شرعی است نماز او در این مسافرت شکسته است ولی نمازهائی که در محلّ کار با قصد ده روز تمام خوانده صحیح است و بعد از برگشت به محلّ کار چنانچه مجدداً قصد ده روز اقامت نداشته باشد نماز او در محلّ کار نیز شکسته است، بلی اگر مسافرت مذکور کمتر از مسافت شرعی باشد در این مسافرت و در مراجعت به محل اقامه نماز تمام است. و الله العالم

 

سؤال 444- در فرض قبل اگر محل کار محل آسایش آنها است و از آنجا به مسافت و غیر مسافت سفر می‌کنند چه وظیفه‌ای دارند؟

 

جواب:  با عدم قصد اقامه ده روز در یک محلّ نماز شکسته است. و اللّه العالم.

 

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید 


مسجد

مسأله ۹۰۲ ـ برای مرد و زن مستحب است پیش از نمازهای واجب شبانه‌روزی (یومیه) اذان و سپس اقامه بگویند، و برای نمازهای دیگر واجب یا مستحب مشروع نیست، ولی پیش از نماز عید فطر و قربان در صورتی که با جماعت بخوانند مستحب است سه مرتبه بگویند: الصلاة.

 

مسأله ۹۰۳ ـ مستحب است در روز اوّل که بچه به دنیا میآید، یا پیش از آنکه بند نافش بیفتد، در گوش راست او اذان، و در گوش چپش اقامه بگویند.

 

مسأله ۹۰۴ ـ اذان هیجده جمله است: «الله اکبر» چهار مرتبه، «أَشْهَدُ أن لا إِلَه إِلاّ الله»، «أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله»، «حَی عَلَی الصَلاةِ»، «حَی عَلی الفَلاحِ»، «حَی عَلی خَیرُ الْعَمَل»، «اَلله أَکبَرُ»، «لا الهَ إلاَّ الله» هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است، یعنی دو مرتبه «اَلله أَکبَرُ» از اوّل اذان، و یک مرتبه «لا إِلهَ إلاَّ الله» از آخر آن کم می‌شود، و بعد از گفتن «حَی عَلَی خَیرِ العَمَل» باید دو مرتبه «قَدْ قَامَتِ الصَّلاَةُ» اضافه نمود.

 

مسأله ۹۰۵ ـ «أَشْهَدُ أنَّ عَلِیاً وَلی الله» جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از «أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله» به قصد قربت گفته شود.

 

ترجمه اذان و اقامه

 

الله اکبر: یعنی خدای تعالی بزرگ‌تر از آن است که او را وصف کنند.

أَشْهَدُ أَن لا إِلهَ إِلاّ الله: یعنی شهادت میدهم که کسی جز خدا سزاوار پرستش نیست.

أَشْهَدُ أَنّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله: یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست.

أَشْهَدُ أنَّ عَلیاً أمْیر المُؤمنِین وَلی الله: یعنی شهادت میدهم که حضرت علی علیه الصلاة و السلام امیر مؤمنان و ولی خدا بر همه خلق است.

حَی عَلَی الصّلاةِ: یعنی بشتاب برای نماز.

حَی عَلَی الْفَلاحِ: یعنی بشتاب برای رستگاری.

حَی عَلَی خَیر الْعَمَلِ: یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.

قَدْ قَامَتِ الصَّلاةُ: یعنی به تحقیق نماز برپا شد.

لا إِله إِلاّ الله: یعنی کسی جز خدا سزاوار پرستش نیست.

 

مسأله ۹۰۶ ـ بین جمله‌های اذان و اقامه باید خیلی فاصله نشود، و اگر بین آنها بیشتر از معمول فاصله بیندازد، باید دوباره آن را از سر بگیرد.

 

مسأله ۹۰۷ ـ اگر در اذان و اقامه صدا را در گلو بگرداند چنانچه غنا شود ـ یعنی به طور آوازخوانی که در مجلس لهو و لعب معمول است اذان و اقامه را بگوید ـ حرام است. و اگر غنا نشود مکروه میباشد.

 

مسأله ۹۰۸ ـ در همه مواردی که نمازگزار، دو نماز را که یک وقت مشترک دارند پشت سر هم میخواند، اگر برای نماز اوّل اذان گفته باشد، اذان از نماز بعدی ساقط است، خواه جمع میان دو نماز بهتر نباشد، یا آنکه بهتر باشد مثل جمع بین نماز ظهر و عصر در روز عرفه که روز نهم ماه ذی‌حجه است، اگر آنها را در وقت فضیلت نماز ظهر انجام دهد هرچند در عرفات نباشد، و جمع بین نماز مغرب و عشای عید قربان برای کسی که در مشعر الحرام باشد، و آنها را در وقت فضیلت نماز عشاء جمع کند، و ساقط شدن اذان در این موارد مشروط به آن است که فاصله زیادی میان دو نماز نباشد، ولی فاصله شدن نافله و تعقیب ضرر ندارد، و احتیاط واجب آن است که در این موارد اذان را به قصد مشروعیت نیاورد، بلکه آوردن اذان در دو مورد مذکور در روز عرفه و در مشعر با شرایطی که گفته شد هرچند بدون قصد مشروعیت باشد، خلاف احتیاط است.

 

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید 


مسجد

"يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَي الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَيْدِيَکُمْ إِلَي الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَي الْکَعْبَيْنِ وَ إِنْ کُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضي‏ أَوْ عَلي‏ سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ أَيْديکُمْ مِنْهُ ما يُريدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْکُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لکِنْ يُريدُ لِيُطَهِّرَکُمْ وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ" 

 

ای کسانی که ایمان آورده اید؛ هنگامیکه به نماز می ایستید، صورت و دستها را تا آرنج بشویید؛ و سر و پاها را تا مفصل [=برآمدگی پشت پا] مسح کنید. و اگر جنب باشید، خود را بشویید (و غسل کنید). و اگر بیمار یا مسافر باشید، یا یکی از شما از محل پستی آمده [=قضای حاجت کرده]، یا با ن تماس گرفته (و آمیزش جنسی کرده اید)، و آب (برای غسل یا وضو) نیابید، با خاک پاکی تیمم کنید، و از آن، بر صورت [=پیشانی] و دستها بکشید. خداوند نمی خواهد مشکلی برای شما ایجاد کند؛ بلکه می خواهد شما را پاک سازد و نعمتش را بر شما تمام نماید؛ شاید شکر او را بجا آورید. (سوره مائده/آیه 6)

 

 

کیفیت شستن دستها در وضو:

​این آیه به سه مطلب وضو، غسل و تیمم اشاره دارد. البته نکات جزئی و کیفیت انجام این سه در روایات ائمه اهل بیت علیه السلام بیان شده است. یکی از نکات آیه این است که در وضو "دست ها را تا آرنج بشویید". باید توجه داشت که حد دست که باید در وضو شسته شود، "تا آرنج" ذکر شده؛ زیرا «مرافق» جمع مرفق به معنی آرنج است. هنگامی که گفته شود دست را بشویید، ممکن است به ذهن چنین برسد که دست ها را تا مچ بشویید؛ زیرا غالباً این مقدار شسته می شود. برای رفع این توهم می فرماید: "تا آرنج بشویید." با این توضیح روشن می شود که کلمه «الی» در این آیه تنها برای حد شستن است و نه کیفیت شستن. 

 

بعضی اما چنین پنداشته اند که آیه می گوید: باید دست ها را از سرانگشتان به طرف آرنج بشویید؛ چنان که در میان بعضی از اهل سنت رایج است. توضیح این که این درست به آن می ماند که انسان به کارگری سفارش کند که دیوار اتاق را از کف تا یک متر رنگ کن. بدیهی است که منظور این نیست که دیوار از پایین به بالا رنگ شود؛ بلکه منظور این است که این مقدار باید رنگ شود؛ نه بیشتر و نه کمتر. 

 

بنابراین فقط مقداری از دست که باید شسته شود، در آیه ذکر شده و توضیح کیفیت آن به سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که به واسطه اهل بیت علیه السلام به ما رسیده، واگذار شده و آن، شستن آرنج به طرف سرانگشتان است.

 

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید 


مسجد

س: با توجه به الزام آزمايش عدم اعتياد که با نمونه‌گيرى ادرار زوجين مشخص مى‌شود، فرد کارمند موظف به نگاه مستقيم به عورت فرد مراجعه‌کننده است و زوجين هم بايد جهت حصول اطمينان عورت خود را باز بگذارند، تکليف و وظيفه شرعى ناظر آزمايشگاه و زوجين را ذکر فرماييد.

ج) کشف عورت ديگران و نگاه کردن به آن و وادار کردن صاحب عورت به کشف عورت در برابر ديگران، جايز نيست مگر آنکه ضرورتى مثل رعايت قانون و يا معالجه، آن را اقتضا کند.

س: اگر زنى كلاه‌گيس گذاشته باشد و مرد به موى مصنوعى او نگاه كند، چه حكمى دارد؟

ج) اشكال دارد.

س: آيا دست دادن يا تماس بدنى با اهل کتاب حرام است؟

ج) دست دادن و تماس بدنى مرد با زن نامحرم حرام است اگرچه از اهل کتاب باشد، و دست دادن مرد مسلمان با مردى ديگر هر چند که از اهل کتاب است مانع ندارد.

س: با دخترى نامزد هستم خانواده‌ها هم در جريان هستند آيا مى‌شود براى هم از طريق اينترنت پيام يا ايميل بفرستيم؟ روابط ما تا چه حدّى شرعى است؟ (عقد يا صيغه هم به هيچ وجه فعلاً ممکن نيست).

ج) بايد از بيان مطالبى که محرّک شهوت و يا مناسب زن و شوهر شرعى باشد، اجتناب کنيد.

س: به تازگى فهميدم كه يكى از دوستانم دو جنسى مى‌باشد. حكم داشتن رابطه دوستى با اين فرد را از نظر شرعى و عرفى بگوييد.

ج) اگر محرز باشد واقعاً دو جنسى است اصل ارتباط و معاشرت با وى اشكال ندارد ولكن بايد از آنچه كه در معاشرت مرد با زن و زن با مرد شرعاً حرام است از قبيل لمس و نظر حرام و مانند آن اجتناب نمايد.

 

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید 


مسجد

‏‏مساله 1370ـ‏‏ کسی که نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده باید قضای آن را‏‎ ‎‏به جا آورد، اگرچه در تمام وقت نماز خواب مانده یا بواسطۀ مستی نماز نخوانده‏‎ ‎‏باشد، ولی نمازهای یومیه ای را که زن در حال حیض یا نفاس نخواند، قضا ندارد.‏

 

‏‏مساله 1371ـ‏‏ اگر بعد از وقت نماز بفهمد نمازی را که خوانده باطل بوده، باید‏‎ ‎‏قضای آن را بخواند.‏

 

‏‏مساله 1372ـ ‏‏کسی که نماز قضا دارد، باید در خواندن آن کوتاهی نکند ولی‏‎ ‎‏واجب نیست فوراً آن را به جا آورد.‏

 

‏‏مساله 1373ـ‏‏ کسی که نماز قضا دارد می تواند نماز مستحبی بخواند.‏

 

‏‏مساله 1374ـ‏‏ اگر انسان احتمال دهد که نماز قضایی دارد یا نمازهایی را که‏‎ ‎‏خوانده صحیح نبوده، مستحب است احتیاطاً قضای آن را به جا آورد.‏

 

‎‏مساله 1375ـ‏‏ قضای نمازهای یومیه لازم نیست به ترتیب خوانده شود مثلاً‏‎ ‎‏کسی که یک روز نماز عصر و روز بعد نمازظهر را نخوانده، لازم نیست اول نماز عصر‏‎ ‎‏و بعد از آن نماز ظهر را قضا نماید.‏

 

‏‏مساله 1376ـ‏‏ اگر بخواهد قضای چند نماز غیر یومیه مانند نماز آیات را بخواند‏‎ ‎‏یا مثلاً بخواهد قضای یک نماز یومیه و چند نماز غیریومیه را بخواند، لازم نیست آنها‏‎ ‎‏را به ترتیب به جا آورد.‏

 

‏‏مساله 1377ـ‏‏ اگرکسی نداند که نمازهایی که ازاو قضا شده کدام یک جلوتر بوده‏‎ ‎‏لازم نیست بطوری بخواند که ترتیب حاصل شود و هر یک را می تواند مقدم بدارد.‏

 

‏‏مساله 1378ـ‏‏ اگر کسی که نمازهایی از او قضا شده می داند کدام یک جلوتر‏‎ ‎‏قضا شده احتیاط مستحب آن است که به ترتیب قضا کند. و آنچه اول قضا شده اول‏‎ ‎‏بخواند و دومی را بعد و همین طور.‏

 

‏‏مساله 1379ـ‏‏ اگر برای میتی می خواهند نماز قضا بدهند و می دانند آن میت‏‎ ‎‏ترتیب قضا شدن را می دانسته باز لازم نیست طوری قضا را به جا بیاورند که ترتیب‏‎ ‎‏حاصل شود.‏

 

‏‏مساله 1380ـ‏‏ اگر برای میتی که در مساله پیش گفته شد بخواهند چند نفر را‏‎ ‎‏اجیر کنند که نماز بخوانند لازم نیست برای آنها وقت مرتب معین کنند که با هم شروع‏‎ ‎‏نکنند در عمل.‏

 

‏‏مساله 1381ـ‏‏ اگر بدانند که میت ترتیب قضا شدن را نمی دانسته یا ندانند که‏‎ ‎‏می دانسته لازم نیست به ترتیب برای او قضا به جا بیاورند.‏

 

‏‏مساله 1382ـ‏‏ در مساله پیش اگر بخواهند چند نفر را برای به جا آوردن نماز‏‎ ‎‏میت اجیر کنند لازم نیست وقت معین کنند و می توانند همه با هم شروع به قضا کنند.‏

 

‏‏مساله 1383ـ‏‏ کسی که چند نماز از او قضا شده و شماره آنها را نمی داند مثلاً‏‎ ‎‏نمی داند چهار تا بوده یا پنج تا، چنانچه مقدار کمتر را بخواند کافی است و همچنین‏‎ ‎‏اگر شمارۀ آنها را می دانسته و فراموش کرده اگر مقدار کمتر را بخواند کفایت می کند.‏

 

‏‏مساله 1384ـ‏‏ کسی که نماز قضا از همین روز یا روزهای پیش دارد می تواند قبل‏‎ ‎‏از خواندن نمازی که قضا شده نماز ادایی را بخواند و لازم نیست نماز قضا را جلو‏‎ ‎‏بیندازد.‏

 

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید 


مسجد

"قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا" 

 

بگو « "الله" را بخوانید یا "رحمان" را، هرکدام را بخوانید، (ذات پاکش یکی است؛ و) برای او بهترین نامهاست.» و نمازت را زیاد بلند، یا خیلی آهسته نخوان؛ و در میان آن دو، راهی (معتدل) را انتخاب کن. (سوره اسراء/آیه 110) 

 

بخش پایانی آیه 110 به گفت و گوی مشرکان مکه درباره نماز پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اختصاص دارد و اینکه می گفتند: او نماز خود را بلند می خواند و ما را ناراحت می کند؛این چه عبادت و برنامه ایست؟! 

 

خداوند در این آیه به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دستور می دهد: نمازت را نه زیاد بلند و نه زیاد آهسته؛ بلکه حد وسطی میان این دو انتخاب کن. اما حد اعتدال کدام است و «جهر» و «اخفات» که از آن نهی شده چیست؟ جهر به معنای فریاد کشیدن و اخفات به معنای آهسته خواندن است؛ آنچنان که خود انسان هم نشنود. 

 

از امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه روایت شده است: "جهر این است که زیاد صدا را بلند نکنی و اخفات آن است که حتی خودت نشنوی. (نماز را) بین این دو حالت بخوان."

 

 

منبع : وبلاگ اذانگو 


مسجد

مسأله ۷۱۹ ـ نماز جمعه مانند نماز صبح دو رکعت است، با این تفاوت که در نماز جمعه دو خطبه قبل از نماز لازم است. و نماز جمعه واجب تخییری است، به این معنی که مکلف در روز جمعه مخیر است که نماز جمعه را بخواند ـ در صورتی که شرایطش موجود باشد ـ یا نماز ظهر بجا آورد، و اگر نماز جمعه را بجا آورد، کفایت از ظهر میکند.

و واجب شدن نماز جمعه چند شرط دارد:

اوّل: داخل شدن وقت، و آن عبارت از زوال آفتاب، یعنی ظهر است، و وقتش اوّل عرفی زوال است، پس هرگاه از این وقت نماز جمعه را تأخیر انداخت، وقتش تمام شده و نماز ظهر را باید بجا آورد.

دوّم: شماره افراد، و آن پنج نفر است با امام، و هرگاه پنج نفر از مسلمانان جمع نشوند نماز جمعه واجب نمیشود.

سوّم: بودن امام جامع شرایط امامت، از عدالت و غیر آن از چیزهایی که در امام جماعت معتبر است، همچنان که در بحث نماز جماعت خواهد آمد، و بدون او نماز جمعه واجب نمی‌شود.

و صحیح بودن نماز جمعه چند شرط دارد:

اوّل: جماعت بودن، پس فرادی صحیح نیست، و هرگاه مأموم قبل از رکوع رکعت دوّم نماز جمعه به امام برسد اقتدا میکند و یک رکعت دیگر را فرادی میخواند و نماز جمعه‌اش صحیح است. و اگر در رکوع رکعت دوّم امام را درک کند ـ بنا بر احتیاط واجب ـ نمی‌تواند به این نماز جمعه اکتفا کند و باید نماز ظهر را بجا آورد.

دوّم: خواندن امام دو خطبه پیش از نماز، که در خطبه اوّل حمد و ثنای الهی را گفته و توصیه به تقوا و پرهیزگاری شود و یک سوره کوتاه از قرآن بخواند، و در خطبه دوّم باز هم حمد و ثنای الهی را بجا آورده و بر پیغمبر اکرم و ائمه مسلمین صلوات فرستاده و احتیاط مستحب آن است که برای مؤمنین و مؤمنات استغفار (طلب آمرزش) کند. و لازم است خطبه پیش از نماز باشد، پس اگر نماز را پیش از دو خطبه شروع کرد صحیح نخواهد بود، و خواندن خطبه پیش از ظهر اشکال دارد. و لازم است کسی که خطبه را میخواند هنگام خطبه ایستاده باشد، پس هرگاه خطبه را نشسته بخواند صحیح نخواهد بود. و نیز لازم است بین دو خطبه قدری بنشیند، و لازم است نشستن مختصر و خفیف باشد. و لازم است امام جماعت خودش خطبه را بخواند، و حمد و ثنای الهی و صلوات بر پیغمبر اکرم و ائمه مسلمین ـ بنا بر احتیاط ـ باید به عربی باشد، و در مازاد بر آن عربیت معتبر نیست، بلکه اگر بیشتر حاضرین زبان عربی را ندانند احتیاط لازم آن است که توصیه به تقوا به زبان حاضرین باشد.

سوّم: آنکه مسافت بین دو نماز جمعه کمتر از یک فرسخ نباشد، بنابراین اگر نماز جمعه دیگری در مسافت کمتر از یک فرسخ برپا شود چنانچه با هم شروع شوند هر دو باطل میشوند، و اگر یکی زودتر از دیگری شروع شود هرچند به تکبیرة‌الاحرام باشد صحیح، و دومی باطل خواهد بود. ولی هرگاه پس از برگزاری نماز جمعه معلوم شود که نماز جمعه دیگری همزمان یا مقدم بر آن در مسافت کمتر از یک فرسخ برپا شده بوده، بجا آوردن نماز ظهر واجب نخواهد بود. و برپا نمودن نماز جمعه در صورتی مانع از نماز جمعه دیگر در مسافت مزبور می‌شود که خود صحیح و جامع‌الشرایط باشد و در غیر این صورت مانع نخواهد بود.

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید 
مسجد

1-   رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم): یا علی اذان نور است.

2-   رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم): شیطان از صدای اذان فرار می کند.

3-   پیامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم): اذان گویان امت من با پیامبران و راستگویان و شهیدان برانگیخته می شوند.

4-   امام علی (عليه السلام): اذان گویان در روز رستاخیز با سربلندی وارد می شوند.

5-   هرکس صاحب فرزندی شد در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه بگوید زیرا این کار نوزاد را از شر شیطان حفظ می کند.

6-   امام کاظم (عليه السلام): در خانه خود اذان بگو تا شیطان از انجا بگریزد و کودکان را با اذان گویی آشنا کنید.

7-   رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم): نمازجماعت بیست و پنج برابر نماز فرادی فضیلت دارد.

8-   صفهای نمازجماعت را هماهنگ و منظم نمائید تا دلهایتان متعادل شود.

9-   نخستین چیزی که زا بنده حسابرسی می شود نماز است.

10-   رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم): کسیکه نماز را سبک شمارد از من نیست و او در حوض کوثر بر من وارد نخواهد شد.

 

11-   امام صادق (عليه السلام): کسی که دوست دارد بداند نمازش پذیرفته شده یا نه؟ باید بداند آیا نمازش او را از زشتیها و بدیها دور کرده است؟

12-   امام علی (عليه السلام): ترین مردم کسی است که از نماز خود بد.

13-   امام سجاد (عليه السلام): هنگامیکه به نماز می ایستی طوری آن را بجای آور که گویی آخرین نماز را می خوانی.

14-   امام صادق (عليه السلام): شیعیان ما را در اوقات نماز بیازمائید که چگونه بر خواندن نماز در اول وقت همت می گمارند.

15-   امام مجتبی (عليه السلام): عابدتر از حضرت فاطمه (عليها السلام) کسی در دنیا نبود آنقدر به عبادت می ایستاد تا قدمهایش ورم می کرد.

16-   رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم): دنیا، ساعت و لحظه ای بیش نیست آنرا در راه عبادت خدا بکار گیرید.

17-   امام علی (عليه السلام): به قبولی عمل بیش از اصل عمل توجه داشته باشید.

18-   امام رضا (عليه السلام): هرکس نماز بخواند ولی زکات نپردازد نمازش قبول نمی شود.

19-   رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم): کسی که غیبت زن و مرد مسلمانی را بکند تا چهل روز نماز و روزه اش را خدا نمی پذیرد مگر آنکه آن شخص او را ببخشید.

20-   پیامبر اسلام (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم): هر بد رفتار و اذیت کننده ای داشته باشد خداوند نماز و کارهای نیک آن زن را نمی پذیرد مرد نیز همچنین است.

 

21-   امام صادق (عليه السلام): نماز فرزندانی که با خشم به پدر و مادر خود نگاه می کنند قبول نمی شود گرچه والدین نسبت به آنان کوتاهی و ظلمی کرده باشند.

22-   رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم): نماز پیمان خداوند است.

23-   پیامبر اسلام (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم): نماز نور چشم من است.

24-   نماز داروی تکبر است امام علی (عليه السلام): خداوند نماز را واجب کرد تا انسان را از کبر دور کند.

25-   نماز سیمای مکتب است.

26-   پیامبر اسلام (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم): نماز به منزله پرچم و آرم و نشانه مکتب اسلام است.

27-   نماز پایه و ستون دین است.

28-   پیامبر اسلام (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم): جایگاه نماز در اسلام به منزله سر نسبت به تن می باشد.

29-   نماز کلید بهشت است.

30-   نماز اساس دین است.

 

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید 


مسجد

الهی به آبروی ابی عبد الله(ع) قسمت میدم ماها رو از خودت و از دینت و از اهل بیت و از ت جدا مگردان! ]جمعیت:[الهی العامین

 

من شاید خدا لطف کرده باشه قریب به سی سفر از نجف پیاده اومدم کربلا. سالی پنج دفعه میومدیم. الانم آقایون میان، علما، مراجع، طلبه ها، فضلا، مدرسین از نجف. سالی پنج تا زیارت مخصوصه داره آقا سید الشهدا (ع) : اول رجب و نیمه رجب و نیمه شعبان و عرفه و اربعین. این پنج تا زیارت مخصوصه. ده تا ده تا، بیست تا بیست تا باهم میشن؛ یه خورده نون میدن به این نونواهه خشک میکنه. تو یه کیسه میکنن. یه خورده هم ماست و نعنا قاطی هم میکنن. یه کاسه هم ور می دارن و یه قاشق و یه خورده نمک. قبا عبا شونم در میارن تا می کنن میزارن تو این کوله پشتیه. کوله پشتیه هم پشت می گیرن نعلین ها را هم میذارن توش. یه خورده که از شب میگذره؛ از تو مدرسه ها و خونه ها میان بیرون میرن تو حرم امیرالمومنین. سلامی به آقا می کنن و میگن: علی (ع) داریم می ریم کربلا، امری نداری آقا؟ داریم می ریم کنار قبر ابی عبدالله (ع) .

 

اینها میان کوفه. گاهی بعضیا از راه خشکی میان؛ راه کوفه بیای هفده فرسخه سه روز تو راه هستن! اینا سیزده فرسخه. خیلی از کنار فرات و اینا میومدیم. سه روز تو راه بودیم. روزی شش فرسخ -یخورده کمتر- می اومدیم. چه حال خوشی! تو راه بحث میکنن؛ حدیث برای هم می خونن؛ مطالب دینی برای هم دیگر میگن؛ دور همدیگر میشینن؛ واقعا انسی ـست. یه انس دینی و انس معنوی عالی خوبی.

 

یه تکه هم براتون بگم اونی که دیدم :تو راه وقتی آدم میاد؛ این عرب ها مضیف درست کردن. مضیف یعنی مهمون خونه. تشریفاتی نیست. چهار تیکه حصیر رو هم انداختن. یه تیکه حصیر هم پهن کردن. مهمون خونشونه! دوره ی سال بیچاره برنج می کاره! برنجش را میذاره کنار. به بچه هاش نون میده و خرما. تو اون هوای گرم! عوض هندونه آب فرات، عوض خورشت خرماها، می گیرن میخورن . یه خورده هم نون میخورن. یه خورده برنج که دارن؛ میگه صبر کنید این زوارای سید الشهدا(ع) بیان. آقا این زوارای ابی عبدالله (ع) که میان؛ ده تا، بیست تا، این آقایون اهل علم غیر اهل علم -به التماس خدا شاهده- میان جلوی اینها. اینها رو می برن یه لقمه غذا درست میکنن؛ میزارن جلو اینها. بالا سر اینها وایمیستن. فانوس دست می گیرند. -چراغ برق و اینا خب ندارن- فانوس دست میگیرن. ظرف دوغ و آب دست می گیرن به اینها میدن، آقا وقتی اینها خوردن هرچی موند اینارو بر میدارن. حتی تو اون جمعیت دورشون به هر کدوم یه خورده میدن. میگن اینارو بخورید. اینا از باقی مونده های زوارهای سید الشهد (ع)است. این چه حسن نیتی ـست؟ این چه اخلاصی ـست؟ این چه عقیده ای ـست؟ این چه ایمانی ـست؟ این چه صفای درونی ـست؟ این چه دلی ست؟ خوشا به حال آنها!

 

یه دفعه: تابستونا شب راه میرن؛ روز میخوابن زیر نخلا. نمیشه راه برن که گرمه! اول مغرب شد. نماز مغرب عشا مون رو خوندیم. یه خورده هم نون دوغ خودمون درست کردیم خوردیم و راه افتادیم بریم؛ برای کی؟ برای زیارت اربعین. -شلوغ ترین زیارتی ها- دو هزار تا موکب میاد و دسته از اطراف عراق میاد. آقا رسیدن کربلا تو صحن، دیدن جا نیست؛ خیلی شلوغه.

 

الهی به ابروی امام حسین(ع) خودت یه وسیله ای درست کن حالا دیگه این راه حرم امام حسین(ع) به روی مردم بازشه؛ مردم برن به زیارت ابی عبدالله (ع) برسن. .

 

 

 

 

برای مطالعه ی مطالب بیشتر کلیک کنید 


مسجد

با بررسی دقیق ادله­ای که در مورد اذان نزد اهل­سنت است، به این نتیجه می­رسیم که دست تحریف و جعل در این شعار مهم مسلمین رخ داده که درپی غصب خلافت با کاری پیوسته و حمایتهای گسترده روی داده است.

 

فقرات اذان از نظر اهل­سنت

اذان در نزد اهل سنت نزد پیروان مکاتب فقهی اهل­سنت اختلافی است. حنفیه و شافعیه و حنبلیه معتقدند که فقرات اذان به این صورت است:

 

اللّه أکبر اللّه أکبر

 

اللّه أکبر اللّه أکبر

 

أشهد أن لا إله إلّا اللّه

 

أشهد أن لا إله إلّا اللّه

 

أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه

 

أشهد أنّ محمّدا رسول‌اللّه

 

حیّ على الصّلاة

 

حیّ على الصّلاة

 

حیّ على الفلاح

 

حیّ على الفلاح

 

اللّه أکبر

 

اللّه أکبر

 

لا إله إلّا اللّه

 

اما مالکیه تکبیر اذان را دو بار می­دانند نه چهار بار. همچنین اهل­سنت در اذان نماز صبح بعد از حی علی الفلاح دو مرتبه الصلاه خیر من النوم می­گویند. همچنین حنابله اذان را واجب کفائی دانسته ولی دیگر فرق اذان را مستحب موکد می­دانند.[1]

 

تشریع اذان

اهل سنت نیز برای تشریع اصل اذان از آیات و روایات و اجماع استفاده می­کنند.[2]که اختلاف آنها با تشیع در برخی روایاتی است که در سبب تشریع اذان گفته­اند که مردم مدینه برای آگاه شدن از وقت نماز مشکل داشتند و پیامبر(ص) با ایشان به م پرداخت. پیشنهاد ناقوس و بوق و دف و روشن کردن آتش و نصب کردن پرچم به پیامبر(ص) داده شد که علامت نصاری و یهود و رومیان و مجوسیان بود ولی پیامبر(ص) انها را قبول نکرد و در حالی که پیامبر(ص) با م به نتیجه­ای نرسیده بودند، عبدالله بن زید در رویاء و یا بین خواب و بیداری فرشته­ای را دید که به او اذان و اقامه را یاد داد. سپس او این جریان را به پیامبر(ص) بازگو کرد و ایشان دستور دادند تا بلال آن را فرابگیرد و برای اعلام وقت نماز بگوید.[3]

 

با این حال این همان حدیثی است که در سیره حلبیه از کتب اهل­سنت توسط محمد بن حنفیه(ره) و کتاب المستدرک علی الصحیحین به نقل از امام حسن مجتبی(ع) تکذیب شده است.[4] امام حسن(ع) فرمودند: اذان برتر از این حرفهاست. جبرئیل در آسمان اذان را دو مرتبه و اقامه را یک مرتبه می­گفت و پیامبر(ص) می­آموخت.[5] متقی هندی در کنز العمال از زید بن علی(ع) از پدرانش(ع) از امیرالمومنین علی(ع) نقل می­کند که فرمودند: به رسول خدا(ص) در شب معراج اذان آموخته شد و نماز براو واجب گشت.[6]

 

در روایتی متناقض با دیگر روایات در منابع اهل­سنت، بعد از بحث مسلمانان درباره حل مشکل، عمر بن خطاب اذان و اقامه را پیشنهاد می­کند و پیامبر(ص) به بلال دستور می­دهد تا آن را در اوقات نماز بگوید.[7] در روایتی دیگر این خواب را هم عبدالله بن زید دیده و هم عمربن خطاب!![8]

 

جعل و دستبرد در اذان

فقره الصلاه خیر من النوم در اذان صبح توسط عمر جعل شد و فقره حی علی خیر العمل از اذان حذف شده­است. علتهای مختلفی برای این مطلب ذکر شده، از جمله اینکه عمر فکر کرد که اگر این فقره در اذان باشد مردم به جهاد نخواهند رفت و موجب تضعیف لشگر اسلام می­شود به همین دلیل روزی عمر آن را منع کرد[9]و گفت: ای مردم! سه چیز در زمان پیامبر(ص) بود که من از آن نهی کرده و حرام می­کنم و بخاطر آن شکنجه می­کنم و آن سه عبارتند از متعه ن، حج تمتع، حی علی خیر العمل.[10]در حالی که حلبی و .نقل می­کند که عبدالله بن عمر و امام زین العابدین(ع) و بسیاری از صحابه و تابعین حی علی خیر العمل می­گفتند.[11] در مورد اضافه کردن الصلاه خیر من النوم نیز گفته شده که موذن برای اذان صبح نزد عمر آمد اما عمر خواب بود. موذن او را بیدار کرد و گفت: الصلاه خیر من النوم. عمر نیز دستور داد تا آن را در اذان صبح قرار دهد.

 

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید 


مسجد

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ بنا به گفته مراجع، هنگامی که نماز جماعت برپا است، شایسته نیست که مؤمنی در کنار نماز جماعت، نماز خود را به صورت فردی بخواند به طوری که به نماز جماعت بی احترامی شود.

 

سؤال: بعضی از اشخاص هنگام برپایی نماز جماعت، اقدام به خواندن نماز فرادی می کنند، این کار چه حکمی دارد؟

 

حضرت آیت الله ‌ای

 

این عمل اگر تضعیف نماز جماعت و اهانت و بی‌احترامی به امام جماعتی که مردم اعتماد به عدالت او دارند، محسوب شود، جایز نیست.

 

حضرت آیت الله بهجت

 

نمازش صحیح است، اگر هتک احترام جماعت یا امام آن نباشد.

 

حضرت آیت الله مکارم شیرازی

 

در صورتی که توهین با امام جماعت یا هتک نماز جماعت محسوب شود، حرام است و می تواند قبل یا بعد بخواند.

 

حضرت آیت الله سیستانی

 

اگر مستلزم هتک امام باشد و او مستحق هتک نباشد حرام است، ولی نماز صحیح است.

 

 حضرت آیت الله فاضل لنکرانی

 

اگر هتک حرمت جماعت محسوب شود، حرام است؛ و نیز چنانچه ملازم با تفسیق عملی امام جماعت باشد.

 

 

 

حضرت  آیت الله صافی گلپایگانی

 

 این مسئله به دو صورت قابل وقوع است: گاه کسی که نماز را فرادی می‌خواند، شخص غریب است که امام جماعت را نمی‌شناسد در این صورت فرادی خواندن او تفسیق امام جماعت شمرده نمی‌شود بلکه ظاهر امر، نشناختن و عدم معرفت به حال او (امام جماعت) است، پس اگر فرادا بخواند اشکال ندارد. اما  اگر کسی باشد که امام جماعت را می شناسد مثل اینکه اهل آن محل است در این صورت مداومت او بر فرادا خواندن نماز، تفسیق (فاسق دانستن) عملی او (امام جماعت) است و جایز نیست و نماز فرادی هم اشکال دارد.

 

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید 


مسجد

نماز میت

 

نماز میت، رکوع، سجود، تشهد و سلام ندارد و برای خواندن آن نیازی به وضو، غسل، تیمم یا پاکی بدن نیست هرچند رعایت شرایط سایر نماز‌های واجب بهتر است. نماز میت را می‌توان به جماعت خواند، هرچند خود مأمومین لازم است تکبیر‌ها و دعا‌ها را بخوانند.

 

 

 

نماز میت، واجب کفایی است. پس از اینکه فردی از مسلمانان از دنیا رفت بر سایر پیروان این دین واجب است که متوفا را غسل داده، پس از کفن کردن بر او نماز میت بخوانند و او را دفن کنند. اگر فردی اقدام به این کار‌ها کرد، وجوب از بقیه افراد ساقط می‌شود.

 

 

 

احکام نماز میت

 

* واجب است بر هر میّت مسلمان و بالغ نماز بخوانند و بر بچّه نابالغ اگر کمتر از شش سال نداشته باشد نیز احتیاط واجب آن است که نماز بخوانند.

 

 

 

* نماز میت باید بعد از غسل و حنوط و کفن کردن خوانده شود و اگر پیش از این ها، یا در بین این‌ها بخوانند باطل است، هرچند از روی فراموشی یا ندانستن مسأله باشد.

 

 

 

* در نماز میت، وضو و غسل یا تیمّم و پاک بودن بدن و لباس شرط نیست؛ ولی احتیاط مستحب آن است که تمام اموری را که در نماز‌های دیگر لازم است رعایت کنند.

 

 

 

* واجب است نماز میّت را رو به قبله بخوانند و نیز احتیاط واجب آن است که میّت را مقابل نمازگزار به پشت بخوابانند بطوری که سر او به طرف راست نمازگزار و پای او به طرف چپ نمازگزار باشد.

 

 

 

* مکان نمازگزار باید از جای میت پست‌تر و بلندتر نباشد، ولی مختصر پستی و بلندی اشکال ندارد، همچنین نمازگزار نباید از میّت دور بایستد، ولی کسانی که به جماعت می‌خوانند اگر دور باشند و به صف اتّصال داشته باشند اشکالی ندارد.

 

 

 

* نمازگزار باید در مقابل میّت بایستد و پرده و دیواری حائل نباشد، ولی گذاردن میّت در تابوت و مانند آن، اشکال ندارد.

 

 

 

* نماز میت را باید ایستاده و با قصد قربت بخواند و در موقع نیّت، میّت را معیّن کند مثلاً نیّت کند «نماز می‌خوانم بر این میّت قربة الی اللّه» و اگر کسی نباشد که بتواند نماز میّت را ایستاده بخواند باید نشسته بر او نماز خواند.

 

 

 

* هرگاه میّت وصیّت کرده شخص معیّنی بر او نماز بخواند، عمل به وصیّت او واجب است و لازم نیست از ولی اجازه بگیرد، هرچند احتیاط مستحب آن است که اجازه بگیرد.

 

 

 

* مکروه است بر میّت چند مرتبه نماز بخوانند، بلکه اگر یک نفر چند مرتبه بخواند محلّ اشکال است، ولی اگر میّت اهل علم و فضل و تقوا باشد مکروه نیست.

 

 

 

* هرگاه میّت را عمداً یا از روی فراموشی یا به جهت عذری بدون نماز دفن کنند، یا بعد از دفن معلوم شود نمازی که بر او خوانده شده باطل بوده است، واجب است با همان ترتیب به قبرش نماز بخوانند.

 

 

 

طریقه خواندن نماز میت

 

 

 

* نماز میت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است:

 

بعد از نیت و گفتن تکبیر اول بگوید:

 

أشْهَدُ أنْ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ وَأنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله

 

بعد از تکبیر دوم بگوید:

 

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد

 

و بعد از تکبیر سوم بگوید:

 

اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ

 

و بعد از تکبیر چهارم، اگر میت مرد است بگوید:

 

اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِهذا الْمَیِّتِ

 

و اگر زن است بگوید:

 

اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ الْمَیِّتِ

 

و بعد تکبیر پنجم را بگوید و بهتر است بعد از تکبیر اول بگوید:

 

أشْهَدُ أنْ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَأَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ أَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشْیراً وَنَذِیراً بَیْنَ یَدَی السَّاعَةِ

 

و بعد از تکبیر دوم بگوید:

 

اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَبَارِکْ عَلی مُحَمَّد وَآلَ مُحَمَّد وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد کَأفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ وَبَارَکْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلی إبْرَاهِیمَ وآلِ إِبْرَاهِیم إنَّک حَمِیدٌ مَجِیدٌ وَصَلِّ عَلی جَمِیعِ الأَنْبِیَاءِ والْمُرْسلیِنَ وَالشُّهَداءِ وَالصِّدّیقِینَ وَجَمِیعِ عِبَادِ اللهِ الصَّالِحِین؛ و بعد از تکبیر سوم بگوید:

 

اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمینَ وَالْمُسْلِماتِ الأَْحْیَاءِ مِنْهُمْ وَالأَْمْوَاتِ تَابِع بَیْنَنَا وَبَیْنَهُمْ بِالْخَیْرَاتِ إِنَّکَ مُجِیبُ الدَّعَوَاتِ إِنَّکَ عَلی کُلَّ شَیْء قَدِیر؛ و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است، بگوید:

 

 

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید 


مسجد

 

امام صادق(ع) فرمود: ((نوروز, روزى است كه خداوند از بندگانش پيمان هايى گرفت كه تنها خداى يكتا را بپرستند, و براى او همتا قرار ندهند, و ايمان به رسولان و حجت هاى خدا و امامان(ع) بياورند, و روزى است كه كشتى نوح(ع) بر كوه جودى نشست.)) و نيز از آن حضرت نقل شده است كه فرمود: ((نوروز همان روزى است كه ابراهيم خليل(ع) بت هاى قومش را ـ كه در آن روز براى شركت در مراسم جشن از شهر خارج شده بودند ـ شكست.)) 

 

 

نوروز, پيش از اسلام 

پيش از اسلام, نخستين روز بهار را عيد و جشن ملى به شمار مى‌آوردند و از آن به ((عيد باستانى)) ياد مى كردند. 

به عقيده بعضى نخستين كسى كه از ((نوروز)) تجليل كرد, و آن روز را عيد ملى شمرد, جمشيد بود.(1) جمشيد بر سراسر جهان تسلط يافت, و سرزمين ايران را آباد كرد, و اسباب كارها و امور, در نوروز براى او تكميل و موزون گرديد, از اين رو اين روز, آغاز سال عجم گرديد.(2) 

جمشيد پسر تهمورث, از شاهان افسانه اى پيش از تاريخ ايران (قبل از مادها) است. روزى كه او بر تخت سلطنت نشست, اولين روز بهار بود; آن را ((نوروز)) خواند و جشن گرفت. جمشيد مدتى طولانى سلطنت كرد, تا آن كه مغرور شد و خود را خداى جهان ناميد. سرانجام ضحاك با همكارى و هميارى مردم, او را از سلطنت خلع كرد, و روزى در كنار درياى چين او را ديد, و با اره, دو نيمش كرد(3) و به زندگى سلطه جويانه اش پايان داد. 

بنا به روايتى, امام صادق(ع) فرمود: ((نوروز, روزى است كه خداوند از بندگانش پيمان هايى گرفت كه تنها خداى يكتا را بپرستند, و براى او همتا قرار ندهند, و ايمان به رسولان و حجت هاى خدا و امامان(ع) بياورند, و روزى است كه كشتى نوح(ع) بر كوه جودى نشست.))(4) 

و نيز از آن حضرت نقل شده است كه فرمود: ((نوروز همان روزى است كه ابراهيم خليل(ع) بت هاى قومش را ـ كه در آن روز براى شركت در مراسم جشن از شهر خارج شده بودند ـ شكست.))(5) 

مجوسيان نيز از قديم, به نوروز اهميت مى دادند و در آن روز به همديگر تبريك مى گفتند و براى همديگر هديه مى فرستادند. هم چنين گفته اند: در عصر خلافت اميرمومنان على(ع), مجوسيان چند ظرف نقره كه در آن ((شكر)) ريخته بودند, در نوروز به آن حضرت هديه كردند, آن حضرت هديه آنها را پذيرفت و ((شكر)) ها را بين ياران خود تقسيم كرد, و آن ظروف را به عنوان جزيه (ماليات سرانه آنها) قبول كرد.(6) 

بنابر همان روايت امام صادق(ع), حادثه شگفت زنده شدن هزاران نفر از بنى اسرائيل قبل از اسلام ـ به فرمان خدا كه در آيه 243 بقره به آن اشاره شده است ـ در نوروز رخ داده است:(7) كه در يكى از شهرهاى شام, بر اثر رواج بيمارى طاعون, بسيارى مردند. اين بيمارى در حقيقت مجازاتى از طرف خدا براى آنها بود, زيرا رهبر الهى شان آنها را به جهاد با دشمن فرا خوانده بود, ولى آنها سرپيچى كرده بودند. در اين ميان هزاران نفر (طبق پاره اى روايات, ده هزار يا هفتاد هزار يا هشتاد هزار نفر) به بهانه گريز از طاعون, از شهر خارج شدند, و پس از فرار, در خود احساس قدرت و استقلال نمودند و با ناديده گرفتن اراده الهى, و چشم دوختن به عوامل طبيعى, دچار غرور شدند, خداوند آنها را نيز در همان بيابان با همان بيمارى نابود ساخت. ساليانى گذشت, و حضرت حزقيل(ع) ـ يكى از پيامبران بنى اسرائيل ـ از آن جا عبور مى كرد, و از خدا خواست كه آنها را زنده كند, خداوند دعاى او را اجابت كرد. آن روزى كه آنها زنده شدند, نوروز بود.(8) 

از مجموع اين مطالب به دست مىآيد كه نوروز, قبل از اسلام, روز محترم و خاصى بود, و با پيدايى رخدادهايى در آن روز كه غالبا مثبت بوده اند بر اهميت و شهرت آن افزوده شد. 

 

 

نيكو داشت نوروز پس از اسلام 

پس از اسلام نيز طبق پاره اى روايات, از اين روز تجليل شده است. هم چنين بروز رخدادهايى مهم موجب افزايش عظمت و احترام آن شده است. 

در حديث ((معلى بن خنيس))(9) از امام صادق(ع) ـ كه علامه مجلسى مى گويد آن را در كتب معتبر ديده است ـ به چند رخداد بزرگ در نوروز, بعد از اسلام اشاره شده است, از جمله فرمود: 

((و هو اليوم الذى نزل فيه جبرئيل على النبى(ص), و هو اليوم الذى حمل فيه رسول الله(ص) اميرالمومنين(ع) على منكبه حتى رمى اصنام قريش من فوق البيت الحرام فهشمها, و كذلك ابراهيم, و هو اليوم الذى امر النبى اصحابه ان يبايعوا عليا بامره المومنين, و هو اليوم الذى وجه النبى عليا(ع) الى وادى الجن يإخذ عليهم البيعه له, و هو اليوم الذى بويع لاميرالمومنين(ع) فيه البيعه الثانيه, و هو اليوم الذى ظفر فيه باهل النهروان, و قتل ذوالثديه, و هو اليوم الذى يظهر فيه قائمنا و ولاه الامر و هو اليوم الذى يظفر فيه قائمنا بالدجال, فيصلبه على كناسه الكوفه, و ما من يوم نيروز, الا و نحن نتوقع فيه الفرج, لانه من ايامنا و ايام شيعتنا, حفظته العجم, و ضيعتموه إنتم; نوروز روزى است كه: 

1ـ جبرئيل بر پيامبر نازل شد; 

2ـ پيامبر(ص), على(ع) را بر دوش خود گرفت, تا على(ع) بت هاى قريش را از بالاى خانه كعبه فرو ريزد. هم چنين ابراهيم(ع) در چنين روزى بت ها را شكست; 

3ـ پيامبر(ص) به اصحاب خود امر كرد (در روز غدير خم) با على(ع) به عنوان اميرمومنان, بيعت كنند; 

4ـ پيامبر(ص) على(ع) را به ((وادى جنيان)) فرستاد, تا از آنها در پذيرش اسلام و پيامبر(ص) بيعت بگيرد; 

5 ـ در چنين روزى (بعد از مرگ عثمان) براى خلافت حضرت على(ع) بيعتى دوباره شد; 

6ـ در چنين روزى على(ع) (در عصر خلافتش) در جنگ نهروان بر خوارج پيروز شد, و مخدج ذوالثديه (سردمدار خوارج) را كشت; 

7ـ در چنين روزى قائم ما (عج) و صاحب امر از پرده غيب, آشكار مى شود; 

8ـ در چنين روزى قائم ما (عج) بر دجال (طاغوت خودكامه عصر) پيروز مى گردد, و او را در ميدان كناسه كوفه به دار مى كشد; 

9ـ هيچ نوروزى بر ما نمى گذرد, مگر اين كه ما در آن روز اميد فرج قائم(عج) را داريم, زيرا آن روز, از روزهاى ما و از روزهاى شيعيان ما است, عجم ها آن را پاس داشتند, ولى شما (عرب ها) آن را تباه ساختيد)).(10) 

چنان كه گفته آمد پديدار شدن نه رخداد بسيار بزرگ, پس از ظهور اسلام موجب عظمت و پاسداشت نوروز شده است. 

عالم بزرگ و مجتهد سترگ, بنيانگذار حوزه علميه نجف اشرف, شيخ طوسى (متوفاى سال 460 هـ.ق) در كتاب ((المصباح المتهجد)) از معلى بن خنيس روايت مى كند كه امام صادق(ع) فرمود: ((هرگاه نوروز فرا رسيد, در آن روز غسل كن, و پاكيزه ترين لباس ها را بپوش, و با بهترين عطرها خود را خوشبو نما, و در اين روز روزه بگير, و پس از انجام نافله نمازها, و پس از نماز ظهر و عصر, دو نماز دو ركعتى (به نيت نماز نوروز) بخوان; در نماز اول, در ركعت اول پس از حمد, ده بار سوره قدر, و در ركعت دوم پس از حمد, ده بار سوره كافرون را بخوان, و در نماز دوم, در ركعت اول, پس از حمد, ده بار سوره توحيد, و در ركعت دوم پس از حمد, ده بار سوره ناس و سوره فلق را بخوان, و پس از نماز, سجده شكر به جاى آر, و در اين سجده, دعاى زير را بخوان, كه در اين صورت خداوند گناهان پنجاه سال تو (يا پنج سال تو) را (اگر با شرايط باشد) مى بخشد)). آن دعا اين است: ((اللهم صل على محمد و آل محمد, الاوصيإ المرضيين, و على ارواحهم و اجسادهم[ ((.دعا در مفاتيح الجنان, ذكر شده است]. 

در نوروز اين فراز از دعا را بسيار برخوان: ((يا ذاالجلال والاكرام.)) 

 

 

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید 


مسجد
حضرت آیت الله العظمی سید محمدصادق (مدظله‌العالی) همیشه بر انجام این نماز مستحبی در شب‌های ماه مبارک رمضان تأکید داشته‌اند:
در کتاب مفاتیح الجنان (بعد از دعای افتتاح)  آمده است:
در هر شب ماه رمضان [از شب اول] دو ركعت نماز در هر ركعت، حمد را یک بار و توحيد را سه بار بخواند و پس از سلام نماز بگويد: «سُبْحانَ مَنْ هُوَ حَفيظٌ لايَغْفُلُ سُبحانَ مَنْ هُوَ رَحيمٌ لايَعْجَلُ سُبْحانَ مَنْ هُوَ قائِمٌ لايَسْهُو سُبْحانَ مَنْ هُوَ دائِمٌ لايَلْهُو» منزه است آن خداى نگهبانى كه غفلت نمی‌كند، منزه است آن خداى مهربانى كه شتاب نمی‌كند. منزه است آن خداى پابرجایی كه كسى را از ياد نمی‌برد، منزه است آن خداى جاودانى كه به چيزى سرگرم نمی‌شود.
سپس ذکر تسبیحات اربعه (سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر) را هفت مرتبه بگوید و آنگاه بخواند: «سُبْحانَكَ سُبْحانَكَ سُبْحانَكَ يا عَظيمُ اغْفِرْ لِىَ الذَّنْبَ الْعَظيمَ» خداوندا! تو از هر عیب و نقصی منزّهی، منزّهی، منزّه. بارالها گناهان بزرگم را بیامرز.
و در آخر ده بار صلوات بفرستد. كسى كه اين دو ركعت نماز را به جا آورد خداوند هفتاد هزار گناه او را می‌آمرزد. منبع :
مسجد

راههای ثبوت اول ماه

س۱. آیا کسی که مرجع تقلید دیگری دارد در ثبوت اول ماه می تواند به مقام معظم رهبری رجوع کند؟ راههای ثبوت اول ماه چیست؟

ج. اصل ثبوت رؤیت هلال ماه، تقلیدی نیست، بلکه اگر شخص از گفته و اعلام نظر یک مرجع تقلید، اطمینان به رؤیت ماه پیدا کند، باید ترتیب اثر دهد؛ در هر صورت اول ماه به پنج چیز ثابت می شود:

اول: آنکه خود انسان ماه را ببیند.

دوم: عده ای که از گفته آنان اطمینان پیدا می شود بگویند ماه را دیده ایم و همچنین است هر چیزی که به واسطه آن اطمینان پیدا شود.

سوم: دو مرد عادل بگویند که ماه را دیده ایم،

چهارم: سی روز از اول ماه بگذرد.

پنجم: حاکم شرع حکم کند که اول ماه است.

 

ملاک رؤیت هلال

س۲. رؤیت ماه نو با ابزار چه حکمی دارد آیا رویت تصویر هلال ماه با استفاده از دوربین مخصوص و انعکاس نور و بازخوانی اطلاعات ضبط شده توسط رایانه، برای اثبات اول ماه کفایت می کند؟

ج. رؤیت با وسیله، فرقی با رؤیت به طریق عادی ندارد و معتبر است. ملاک آن است که عنوان رؤیت محفوظ باشد. پس رؤیت با چشم و با عینک و با تلسکوپ محکوم به حکم واحدند. اما در مورد انعکاس به رایانه که درآن صدق عنوان رؤیت معلوم نیست محل اشکال است.

 

حدس به رؤیت از گفته دیگران

س۳. اگر از گفته عده‌ ای حدس بزنیم که فردا عید فطر است، آیا می‌ توانیم روزه بگیریم؟

ج. تا هنگامی‌ که برای شخص اطمینان پیدا نشود که فردا عید فطر و اول شوال است، نمی‌ تواند روزه را افطار کند.

 

اتحاد افق و ملاک آن

س۴. آیا اتحاد افق در رؤیت هلال شرط است یا خیر؟

ج. بلی شرط است.

س۵. هم افق به چه معنی می‌‌باشد و نقاط هم افق چه نقاطی هستند؟

ج. مراد از «هم افق» مکانی است که از لحاظ امکان یا عدم امکان رؤیت با شهر مورد نظر، همسان باشد.

 

رؤیت هلال در بلاد شرقی

س۶. اگر در شهری شرقی ماه دیده شود برای همه ی شهرهای غربی هم اول ماه ثابت میشود؟ و یا این به فاصله ی دو شهر بستگی ندارد؟ واگر مثلا کسی در ژاپن که جزو شرقی ترین کشور ها است ماه را ببیند برای کل دنیا اول ماه ثابت میشود؟

ج. اتحاد افق در رؤیت هلال شرط است و مقصود از اتحاد افق، شهرها و یا کشورهایی است که از جهت احتمال رؤیت هلال و عدم احتمال رؤیت یکسان باشند وتشخیص آن با مکلف است.

 

اعلام رؤیت هلال از رادیو و تلویزیون

س۷. اگر هلال ماه شوال در یک شهر دیده نشود، ولی تلویزیون و رادیو از حلول آن خبر دهند، آیا کافی است یا تحقیق بیشتری واجب است؟

ج. اگر مفید اطمینان به ثبوت هلال گردد یا صدور حکم به هلال از طرف ولی فقیه باشد، کافی است و نیازی به تحقیق نیست.

 

اختلاف نظر مراجع تقلید در ثبوت عید فطر

س۸. اگر بین مراجع تقلید در ثبوت عید فطر، اختلاف پیش آید، وظیفه مکلف چیست؟ آیا هر مقلّد باید به نظر مرجع تقلید خود مراجعه کند؟

ج. در ثبوت اول ماه تقلید راه ندارد، بلکه اگر شخص از گفته و اعلام نظر مرجع تقلید، اطمینان به رؤیت ماه پیدا کند، باید روزه خود را افطار کند و اگر شک داشت، باید آن روز را روزه بگیرد.

 

تبعیت از دولت غیر اسلامی‌ در رؤیت هلال

س۹. اگر تبعیت از اعلام رؤیت هلال توسط یک دولت جایز شد، و آن اعلام معیاری علمی‌ برای ثبوت هلال سرزمین‌های دیگر را تشکیل دهد، آیا اسلامی‌ بودن آن حکومت شرط است، یا این‌که عمل به آن حتی اگر حکومت ظالم و فاجر هم باشد، ممکن است؟

ج. ملاک در این مورد، حصول اطمینان به رؤیت در منطقه‌ ای است که نسبت به مکلّف کافی محسوب می‌ شود.

 

نماز عید در عصر غیبت

س۱۰. به نظر جناب‌عالی، نماز عید فطر و قربان و نماز جمعه، از کدام نوع از واجبات است؟

ج. در عصر حاضر نماز عید فطر و قربان واجب نیست، بلکه مستحبّ است، ولی نماز جمعه واجب تخییری است.

 

خطبه نماز عید فطر

س۱۱. آیا ایراد خطبه توسط امام در نماز عید فطر واجب است؟

ج. واجب نیست؛ بلکه اگر در زمان غیبت امام معصوم علیه السلام رجاء به جماعت بخوانند، دو خطبه بعد از آن را رجاء به جا می آورند؛ و ترک این خطبه ها در زمان غیبت، جایز است .

 

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید 


مسجد

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فناوری سقز اجناس فوق العاده هر چی که بخوای سعادت و خوشبختی نمالایو - نمالاو - نما لایو - دانلود و تماشای آنلاین فیلم . سریال . کارتون . موزیک تهران اسپیکر مطالب جالب و خواندنی